استرس حافظه را کم می کند
تحقیقات نشان می دهد نگرانی ، اضطراب یا افسردگی منجر به نقص شناختی خفیف می شود. اگر می خواهید ذهن سالمی داشته باشید ، از نگرانی پرهیز کنید و شاد باشید.
این پیام تحقیق جدیدی است که نشان می دهد احتمال ابتلای افرادی که مستعد نگرانی ، اضطراب یا افسردگی هستند به نقص شناختی خفیف (MCI) ، حالتی که غالبا به عنوان زمینه بیماری آلزایمر درنظر گرفته می شود ، بیشتر است.
به گزارش ساینس دیلی محققان دریافتند درمیان افراد سالمند بدون نشانه نقص شناختی در آغاز مطالعه استرس مزمن پیش بینی کننده ابتلا به MCI است. تعیین میزان استرس مانند سنجش فعالیت ذهنی است. این ها فاکتورهایی هستند که استاندارد کردن و سنجش آنها در هریک از افراد دشوار است. البته 50 درصد افرادی که نقص شناختی خفیف دارند به زوال ذهن دچار نمی شوند و این مطالعه نباید افراد را دچار نگرانی کند
تاثیر مشکلات خواب بر تغذیه افراد
جام جم آنلاین: مشکلات مربوط به خواب برنامه غذایی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. کسانی که خواب کافی ندارند در مواقع کمتری خودشان غذا طبخ می کنند و در عوض ترجیح می دهند غذای سرد یا فست فود بخورند.
این غذاهای آماده فاقد ارزش غذایی و ممکن است در طولانی مدت مشکلاتی را برای سلامت افراد ایجاد کنند.
به گزارش ساینس دیلی ، یافته های این مطالعه نشان می دهد افرادی که از نظر زمان خوابمشکل دارند ، دیر می خوابند یا مکررا بیدار می شوند بیشتر به غذاهای سرد روی می آورند و کمتر غذای طبخ شده در خانه را مصرف کرده و به این ترتیب برنامه غذایی ناسالمی پیدا می کنند.
میزان خواب هر فرد بر سلامت جسم ، وضعیت هیجانی ، قابلیت های ذهنی ، بازدهی و عملکرد روزانه او تاثیر دارد.
ایرنا-ناخن، یکی از ضمایم پوستی است که نقش مهمی را در انگشتان دست و زیبایی آنها ایفا میکند و به همین خاطر نیز از گذشته همیشه زنان سعی میکردند ناخنهای خود را با انجام تغییرات مختلفی از نظر رنگ و فرم آن، زیبا جلوه دهند.
استفاده از ناخنهای مصنوعی یکی از روشهایی است که زنان برای زیبا کردن ناخنهای خود به کار میبرند.
تحقیقات در سالهای اخیر ثابت کرده است که استفاده از ناخنهای مصنوعی و کاشت آنها میتواند عوارضی را برای فرد بوجود آورد.
فراموشی ناشی از آسیب مغزی، قابل برگشت است
ایرنا-بر اساس یک مطالعه، بیماریهای مغزی پیش رونده از جمله آلزایمر را میتوان با داروهایی که موجب بازگرداندن حافظه از دست رفته میشوند، درمان کرد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از پاریس، در این مطالعه که در مجله انگلیسی "نیچر" منتشر شده آمده است بکار بردن اصطلاح "از دست دادن حافظه" در این موارد بیمسمی است.
طبق این مطالعه که توسط محققان "موسسه فناوری ماساچوست "MITانجام شده است، در جریان تجربههای آزمایشگاهی مشاهده شد موشهای مبتلا به این نوع آسیب مغزی که در انسانها معمولا به زوال عقل منجر میشود، توانستند خاطراتی را که در جریان شرطیشدنهای قبلی بدست آورده بودند، بازیابند.
مصرف بیش از حد کلسیم و ویتامین Dموجب آسیب مغزی میشود
ایرنا-پژوهشگران در یکی از نخستین تحقیقات انجام شده بر روی رابطه رژیم غذایی و بروز آسیبهای مغزی دریافتند، افراد مسنی که میزان بیشتری کلسیم و ویتامین دی دریافت کردهاند، به مراتب بیشتر از دیگران در خطر آسیبهای مغزی در نواحی ادراکی قرار دارند.
به گزارش پایگاه اینترنتی رویترز، دکتر "مارتا ای. پاین" از دانشگاه دوک در دورهام ایالت کارولینای شمالی آمریکا گفت یافتههای این گروه تحقیقاتی در زمینه آسیبهای مغزی و میزان مصرف کلسیم و ویتامین دی، سوالاتی را در زمینه اثر منفی مصرف زیاد این مواد مطرح کرده است.
در سالهای اخیر مصرف زیاد کلسیم و ویتامین دی به عنوان راهی برای پیشگیری از بروز پوکی استخوان در سنین پیری رواج یافته است.
خوردن میوههای خشک تاثیر بسیار زیادی بر سلامت قلب دارد
محققین دریافتهاند که خوردن میوههای خشک حداقل دو بار در هفته تاثیر بسیار زیادی بر سلامت قلب انسان دارد.
به گزارش سرویس بهداشت و درمان خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه مرکزی، بر اساس اظهار نظر کنگره جهانی بیماریهای قلب و عروق مصرف میوههای خشک به اندازه هشت گرم در هفته خطر ابتلا به بیماریهای قلبی را تا حدود 11 درصد کاهش می دهد.
این میوههای خشک شامل گردو، بادام، پسته شامی و از این قبیل می باشند.
تحقیقات نشان داده است که خوردن مقدار کمی از این میوهها پنج بار در هفته تاثیر بسیار اندکی در افزایش وزن دارد.
اسکیزوفرنی
برای قابل فهم شدن عقاید متناقض در مورد اسکیزوفرنی بهتر است مطلب را با مقایسهای ساده بین دو مفهوم اساسی شروع کنیم. اسکیزوفرنی حاد و مزمن.
اساسا در اسکیزوفرنی حاد ، خصوصیات بارز عبارتند از هذیانها و توهّمات و تداخل در فکر. این نوع خصوصیت را علائم مثبت مینامند. بعضی از بیماران پس از مرحله حاد بهبود مییابند و برخی دیگر وارد مرحله مزمن بیماری میشوند.
خصوصیات اسکیزوفرنی مزمن عبارتند از فقدان احساس و انگیزه و مردم گریزی. این خصوصیات را اغلب علائم منفی مینامند پس از تثبیت فرم مزمن بیماری معدودی از مبتلایان ممکن است بطور کامل بهبود یابند.
تاریخچه
اگر چه احتمالاً بیماری اسکیزوفرنی برای هزاران سال با ما بوده است. اما فقط از اواخر قرن نوزدهم این بیماری به عنوان یک اختلال متمایز شناخته شده است. اولین بار این بیماری در سال 1896 ، هنگامی که امیل کراپلین پیشنهاد کرد که سه نوع اصلی روان پریشی وجود دارد شناسایی گردید. کراپلین اعتقاد داشت که این بیماری معمولا در نوجوانی شروع میشود و موجب یک تباهی غیر قابل برگشت میشود. در سال 1911 بلولر روانپزشک سوئیسی اعلام کرد که این اختلال همیشه «پیشرس» نبوده است و اغلب تا تباهی کامل نمیروند.
ملاکهای تشخیص اسکیزوفرنی
ملاک A : دو یا چند علامت از موارد زیر در یک دوره یک ماهه دوام داشته باشد.
هذیان
توهم
رفتار آشفته
تکلم آشفته
علائم منفی اسکیزوفرن
ملاک B : اختلال در عملکردهای شغلی و تحصیلی
ملاک C : علائم فوق حتما باید 6 ماه دوام داشته باشد.
حتماً باید سه ملاک با هم وجود داشته باشد اگر یک ملاک فرد اسکیزوفرن نیست.
درمان اسکیزوفرنی
درمان دارویی : اولین و مهمترین اقدام تجویز دارو است. داروهای ضد جنون مناسب است علائم را کنترل می کند اما بهبود نمیدهد.
روان درمانی : روان درمانی مناسب نیست مگر کسانی که در این زمینه آموزش دیدهاند. رفتار درونی با این افراد مهم است.
خانواده درمانی و گروه درمانی هم میتواند مفید باشد
افسردگی چیست؟
تقریباٌ همه ما گاهی احساس افسردگی کردهایم. در چنین وضعیتی ما فهم درستی از وقایع روزمره نداریم و تقریباٌ باور میکنیم که هرگز اوضاع بهتر از این که هست، نمیشود. در چنین مواقعی اغلب افکاری از این دست به ذهن ما خطور میکند. «من هرگز به چیزی که میخواهم نمیرسم.» و «احساس غمگینی میکنم.»
این احساسات عموماٌ پس از ناامید شدن در کار، تحصیل و شکستها و کمبودهای ویژهای امکان بروز مییابند. در خلال چنین تجربیاتی به این اعتقاد میرسیم که آنچه احساس میکنیم شبیه آن چیزی است که :« اختلال روانشناسی افسردگی » نامیده شده است.
اختلال یاد شده نوعی بیماری است که ویژگی اول و عمده آن تغییر خلق است و شامل احساس غم و اندوه است که دامنه آن از حالت نومیدی خفیف تا احساس یأس شدید است.
همراه این تغییر خلق تغییرات شخصی در رفتار، نگرش، تفکر، کارآیی و اعمال فیزیولوژیک نیز مشاهده میشود. با این تعبیر تعداد اندکی از مردم خود را افسرده میپندارند. یعنی در واقع اندکی از مردم از اختلال روانی افسردگی به معنای دقیق آن رنج میبرند. دو نوع از افسردگیها هستند که بین افسردگی بالینی – که به عنوان یک اختلال روانی برچسب میخورد – و افسردگی طبیعی از لحاظ اندوه و شدت با یکدیگر متفاوت هستند.
افسردگی بالینی جزو اختلالت خلقی بوده و کسی که به این اختلال دچار است بانشانههای زیر قابل توصیف است :
1. خلق او عمدتاٌ غمگین است.
2. مشکل خوابیدن دارد.
3. اشتهایش را از دست میدهد.
4. انرژی او ناکافی است.
5. احساس بیارزشی و گناه میکند.
6. افکاری در رابطه با خودکشی در او دیده میشود.
شخصی که یک سری از نشانههای بالا را برای دورهای طولانی داشته باشد، به عنوان شخص افسرده تشخیص داده میشود. هرچند در رابطه با وقایع طبیعی هم اکثر ما احساس میکنیم روحیه ضعیفی داریم. لیکن افسردگی یکی از رایجترین اختلالهای خلقی میباشد. بر طبق یک قضاوت بیش از 25 درصد آمریکائیها در شرایطی از زندگیشان از افسردگی جدی رنج میبرند.
حتی افسردگی گاه با سرماخوردگی مقایسه شده و آن را « سرماخوردگی روانی » قلمداد کردهاند. لیکن سرماخوردگی هرگز کسی را نکشته در صورتی که افسردگی منجر به مرگ میگردد.
در حقیقت بخشی از خودکشیها در آمریکا توسط افرادی صورت میگیرد که از افسردگی رنج میبرند. بر طبق ژامارهای بینالمللی حدود 15 درصد افراد بین 15 تا 20 ساله دچار افسردگی هستند.
از سوی دیگر تحقیقات نشان میدهد که افراد نابینا و ناشنوا با از دست دادن بینایی و شنوایی دچار کمبود و ضعفهای روحی میباشند. این مشکل در پارهای از آنان وخیم و بحرانی میباشد.
اختـلالـهای رفـتاری وهیـجانی
تعریف:
اختلالهای رفتاری وهیجانی شامل رفتار وبروز هیجانهایی در کودکان ونوجوانان است که با سن آنها متناسب نیست، با وضعیت فرهنگی آنها همخوانی ندارد وشرایط اخلاقی محیط زندگی این گونه رفتارهارا تایید نمی کند . این عدم تناسب در رفتارها وهیجانها بر زندگی عمومی فرد اثر می گذارد ونشانه های آن را در تحصیل زندگی اجتماعی زندگی شخصی ومحیط شغلی او می توان دید . برخی از نشانه های اختلالهای رفتاری وهیجانی را در همه ی کودکان می توان دید ولی این نشانه ها در برابر فشارهای زندگی وناراحتیها به وجود می آید وموقت و زود گذر است . اختلالهای رفتاری وهیجانی دوام دارند وماندگار هستند ومعمولا در موقعیتهای مختلف زندگی مانند خانه، مدرسه، محل کار و محیطهای اجتماعی دیده می شوند . به علاوه روشهای مرسوم ومعمو ل تربیتی که پدر ومادر یا معلم برای کودکان خود انجام می دهند، درباره ی اختلالهای رفتاری وهیجانی بی تاثیر است .
شیوع :
تعداد این کودکان را در بین جمعیت کودکان مدرسه رو بسیار متفاوت گزارش کرده اند . در مدارس ایالات متحد امریکا که کودکان دارای اختلالهای رفتاری و هیجانی در مدرسه های عادی درس می خوانند، تا 2 درصد جمعیت مدارس را از این گروه دانسته اند . تحقیقات انجام شده نشان می دهد که حداقل 6 در صد کودکان دارای این دسته از مشکلات هستند . به هر صورت تعداد این افراد در جامعه و مدارس کم نیست و مشکلات آنها به حدی هست که خانواده ها و معلمان را به جستجوی کمک می کشاند وگاه به طور کامل درمانده می کند .
علتها :
درباره اختلالهای رفتاری وهیجانی نیز مانند بسیاری از اختلالهای رایج دو دسته علت زیستی ومحیطی ذکر شده است . از عوامل زیستی می توان به نقش ارث ، عوامل عصبی و عوامل بیو شیمیایی اشاره کرد. هر کدام از این عوامل به تنهایی می توانند باعث برخی اختلالها شوند . گاهی نیز دو یا چند عامل در شکل گیری اختلالی نقش بازی می کنند .
از عوامل محیطی نامطلوب بودن محیط اولیه ی تربیتی ، وجود الگوی پرخاشگری در بدو ورود به مدرسه ، طرد اجتماعی به وسیله ی هم سالان یا بزرگسالان به خصوص در شکل گیری اختلال سلوک ورفتار ضد اجتماعی ذکر شده است . در زمینه ی خانواده نیز ارتباط با پدر ومادر و تعامل پدر ومادر با فرزندان در شکل دهی به رفتارها وهیجانهای کودک اثر قابل توجهی دیده شده است .
اختـلالـهای رفـتاری وهیـجانی
تعریف:
اختلالهای رفتاری وهیجانی شامل رفتار وبروز هیجانهایی در کودکان ونوجوانان است که با سن آنها متناسب نیست، با وضعیت فرهنگی آنها همخوانی ندارد وشرایط اخلاقی محیط زندگی این گونه رفتارهارا تایید نمی کند . این عدم تناسب در رفتارها وهیجانها بر زندگی عمومی فرد اثر می گذارد ونشانه های آن را در تحصیل زندگی اجتماعی زندگی شخصی ومحیط شغلی او می توان دید . برخی از نشانه های اختلالهای رفتاری وهیجانی را در همه ی کودکان می توان دید ولی این نشانه ها در برابر فشارهای زندگی وناراحتیها به وجود می آید وموقت و زود گذر است . اختلالهای رفتاری وهیجانی دوام دارند وماندگار هستند ومعمولا در موقعیتهای مختلف زندگی مانند خانه، مدرسه، محل کار و محیطهای اجتماعی دیده می شوند . به علاوه روشهای مرسوم ومعمو ل تربیتی که پدر ومادر یا معلم برای کودکان خود انجام می دهند، درباره ی اختلالهای رفتاری وهیجانی بی تاثیر است .
شیوع :
تعداد این کودکان را در بین جمعیت کودکان مدرسه رو بسیار متفاوت گزارش کرده اند . در مدارس ایالات متحد امریکا که کودکان دارای اختلالهای رفتاری و هیجانی در مدرسه های عادی درس می خوانند، تا 2 درصد جمعیت مدارس را از این گروه دانسته اند . تحقیقات انجام شده نشان می دهد که حداقل 6 در صد کودکان دارای این دسته از مشکلات هستند . به هر صورت تعداد این افراد در جامعه و مدارس کم نیست و مشکلات آنها به حدی هست که خانواده ها و معلمان را به جستجوی کمک می کشاند وگاه به طور کامل درمانده می کند .
علتها :
درباره اختلالهای رفتاری وهیجانی نیز مانند بسیاری از اختلالهای رایج دو دسته علت زیستی ومحیطی ذکر شده است . از عوامل زیستی می توان به نقش ارث ، عوامل عصبی و عوامل بیو شیمیایی اشاره کرد. هر کدام از این عوامل به تنهایی می توانند باعث برخی اختلالها شوند . گاهی نیز دو یا چند عامل در شکل گیری اختلالی نقش بازی می کنند .
از عوامل محیطی نامطلوب بودن محیط اولیه ی تربیتی ، وجود الگوی پرخاشگری در بدو ورود به مدرسه ، طرد اجتماعی به وسیله ی هم سالان یا بزرگسالان به خصوص در شکل گیری اختلال سلوک ورفتار ضد اجتماعی ذکر شده است . در زمینه ی خانواده نیز ارتباط با پدر ومادر و تعامل پدر ومادر با فرزندان در شکل دهی به رفتارها وهیجانهای کودک اثر قابل توجهی دیده شده است .
اختلال وسواسی-جبری
همه ما هر از گاهی دارای افکار برجای مانده از گذشته در ذهنمان هستیم. این افکار، حتی با وجود عدم تمایل خود ما، به طور مرتب به ذهن ما میآیند و طبیعت تکرار شونده آنها تا حدّی موجبات ناراحتی ما را فراهم میسازد. گاهی متوجه میشویم که یک خط از یک ترانه به طور مداوم به ذهن ما میآید، گرچه خود ما نمیخواهیم. همچنین برخی از ما گاهی مجبور به انجام یک کار به شیوهای میشویم که خودمان میدانیم غیرمنطقی و احمقانه است. به اینها نشخوار ذهنی و عمل وسواسی گفته میشود. البته به دلیل آن که این مشکلات معمولاً زودگذر هستند به عنوان مشکلات آسیبشناسانه تلقی نمیگردند.
نوع حاد این مشکلات که برخی از افراد گرفتار آن هستند اختلال وسواسی-جبری نام دارد. افراد مبتلا به این اختلال روانی به راحتی نمیتوانند از شرّ افکار و اعمال مربوط خلاصی یابند و این اختلال به صورت گرفتاری و ناراحتی بزرگی برای آنها در میآید. برای مثال، در یک نفر ممکن است این حس به وجود آید که دستانش کثیف است و به طور مکرّر به شستشوی دستانش بپردازد. او همچنین ممکن است فکر کند که اگر دستانش را نشوید میکروبها به هنگام غذا خوردن وارد بدنش خواهند شد. و یا در فرد دیگری ممکن است به طور ناگهانی ترس از بیماری هاری به وجود آید. حتی دیدن سایه سگ هم برای او کافی است که زنجیرهای از افکار ناخوشایند در ارتباط با هاری و پیامدهای وحشتناک آن را به ذهنش آورد. وقتی با او صحبت میشود او میپذیرد که ترسش غیرمنطقی است و هیچگونه پایه علمی ندارد. او حتی ممکن است مطالب علمی متعدد و گوناگونی درباره این اختلال روانی بخواند و همه چیز را درباره آن دریابد. امّا با همه اینها نتواند از شرّ این افکار خلاصی یابد. او ممکن است رفت و آمد با دوستان یا خویشاوندانی که سگ دارند را متوقف کند. و حتی با حاد شدن این اختلال، از خانهاش هم حتیالمقدور خارج نشود.
بر حسب موارد گزارش شده، تخمین زده میشود که 20 تا 30 درصد مردم به نوعی گرفتار این اختلال باشند. انواع اصلی و شایع اختلال وسواسی-جبری عبارتند از شستشو، کنترل و شمارش.
شستشو
همان گونه که در بالا گفته شد، بسیاری از افراد به طور وسواسی به شستشوی مداوم دستها و یا تمام بدنشان میپردازند. این افراد حس میکنند که در تماس با آلودگی یا کثیفی قرار گرفتهاند و باید آن بخش از بدنشان را تمیز کنند. برخی از این بیماران آنقدر دستشان را میشویند که پوستشان خشک میشود و دچار بیماریهای پوستی میگردند. برخی دیگر ممکن است برای جلوگیری از آلودگی دائماً دستکش به دست داشته باشند و یا هرگز با دست اقدام به خوردن چیزی نکنند.
کنترل
برخی از افراد از نظر ذهنی گرفتار کنترل و بررسی مداوم هستند. برای مثال، فردی ممکن است بارها درب خانهاش را کنترل کند که قفل کرده است یا نه. بیماری را میشناختم که هر روز صبح به طور میانگین هشت بار قفل بودن یا نبودن درب خانه را کنترل میکرد و گاهی بعد از رفتن به محل کار، تلفنی از همسایگان درخواست میکرد که درب خانهاش را کنترل کنند که باز نمانده باشد.
شمارش
این اختلال در بعضی بیماران به شکل شمارش مکرّر مداوم، به ویژه در هنگام انجام بعضی فعالیتها، بروز میکند. دانشآموزی را میشناختم که هر روز صبح قبل از رفتن به کلاس، تمام چراغهای راهروهای مسیر خود را میشمرد. دانشآموز دیگری عادت داشت قبل از ورود به سالن امتحان، بیست و یک بار درِ خودنویسش را باز و بسته کند. کودکان معمولاً این مشکل خود را با کس دیگری در میان نمیگذارند و اولیاء و معلمان آنها از طریق افت عملکرد تحصیلی آنها متوجه مشکل میشوند. وقتی از دانشآموز اولی علّت شمارش چراغها را پرسیدند گفت که این کار را به منظور باز شدن فکرش قبل از حضور در کلاس انجام میداده و دومی گفت که حس میکرده اگر به طور مرتب درِ خودنویسش را باز و بسته کند، سوالات امتحان آسانترخواهند شد.
اختلال وسواسی- جبری (OCD) به این شکل توصیف میگردد: افکار یا اعمال تکرار شونده در فرد، به صورتی که باعث اضطراب وی گردد و با علم به غیرمنطقی بودن آنها نتواند به راحتی آنها را از ذهنش خارج سازد.
درمان
خوشبختانه برای درمان اختلال وسواسی-جبری هم روشهای رفتار درمانی و هم دارو درمانی وجود دارد. با وجودی که هر یک از این دو روش میتوانند به تنهایی وضعیت بیمار را تا حدّ قابل ملاحظهای بهبود بخشند امّا ترکیب آن دو بهترین نتیجه را به بار میآورد.
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار
منبع
"Obsessive Compulsive Disorder", Dr. Krishna Prasad Sreedhar,
http://www.psychology4all.com/
بیماران روماتیسمی
اکثر بیماران روماتیسمی به دلیل خاصیت بیماریشان که درد مزمن همراه دفورمیتی و محدودیت حرکتی در مفاصل ایشان وجود دارد، در انجام کارهایشان چه در زمینه شغلی و چه در امور شخصی و فعّالیتهای روزمره که اصطلاحاً A.D.L )) گفته میشود، دچار محدودیتهایی هستند؛ یعنی به طور ساده فرد بیمار در خوردن غذا، لباس پوشیدن و انجام نظافت شخصی خود با مشکلاتی مواجه میشود. علاوه بر این بیماران فوق دارای مشکلات روحی و همچنین اشکالاتی در زمینه جنسی نیز هستند که هر کدام درمانهای توانبخشی خاص خود را میطلبد. به طور کلی هدف از اقدامات توانبخشی در این بیماران ایجاد یک زندگی با کیفیت مطلوب و استقلال نسبی در انجام کارهای شغلی و شخصی است که با توجه به پتانسیلهای موجود در بیمار تعریف میشود. هر چه اقدامات توانبخشی زودتر و در مراحل اولیه شروع شود، اثرات درمانی آن بیشتر خواهد بود و تأکید ما در این نوشتار بر جنبههای
فعّالیتهای فیزیکی است که عبارتند از :
حفظ محدودة حرکت مفصل
به حداقل رساندن آتروفی عضلانی
کاهش دفورمیتی
تأمیـن استراحت در حد لزوم : این بخش آن قــدر
مهم است که باید جزء برنامه روزانه بیمار باشد مانند: حمام کردن، شانه زدن، مسواک زدن و حداقل 8 ساعت خواب شبانه و یک ساعت خواب در روز برای بیماران با روماتیسم فعّال توصیه میشود.
به حداقل رساندن ضربات شدید به مفاصل .
برای تعیین برنامه توانبخشی در این بیماران به نکات خاصی در معاینه و تاریخچه توجه شود. مانند بررسی وضعیت مفاصل از نظر التهاب، درد، محدودة حرکتی و Contracture و ناپایداری مفصل، به علاوه بررسی قدرت عضلانی فرد، محل زندگی، نوع و محل کار، میزان کارایی و توانایی بیمار در شرایط فعلی در محل زندگی و کار مهم است. سپس برنامه توانبخشی بیماران بر اساس نکات ذکر شده و نیز مرحله بیماری شامل حاد، تحت حاد و مزمن تعیین میشود.
مرحله حاد (Acute Stage)
در این مرحله اقدامات توانبخشی عبارتند از:
دادن دارو.
استراحت موضعی و بیحرکت کردن مفصل درگیر که معمولاً 10-7 روز طول میکشد، به علاوه خود بیمار تمایل دارد وضعیت مفصل ملتهب را در حالتی نگاه دارد که کمترین کشش روی مفصل باشد که این ممکن است به ایجاد Contracture و اختلال در عملکرد منتهی شود، لذا بهترین حالت برای بیحرکت کردن مفصل در مرحله حـاد ، Functional Position یا حتیالمقدور نزدیک به حالت فوق باشد که این برای هر مفصل متفاوت است. عملاً در زانو Extension کامل در مچ پا در 90 درجه Flexion و یا در شانه 45 درجه Abduction است. ایجاد این وضعیت توسط وسایلی مثل Splint و Sling و بالش صورت میگیرد و در طول 24 ساعت مفصل بیحرکت نگاه داشته میشود. ورزش مناسب که در این مرحله ورزشهای ایزومتریک که بدون ایجاد حرکت در مفصل بیشترین Tension را در عضله ایجاد میکند و از آتروفی و کاهش قدرت عضله جلوگیری میکند.
مرحله تحت حاد: ( Subacute )
1. در این مرحله التهاب به میزان قابل ملاحظهای کاهش پیدا کرده است و میتوان حرکت فعّال در مقابل مقاومت به مفصل را شروع کرد. حرکت مفصل باید در حد تحمل و بدون ایجاد فشار بر روی مفصل باشد. از مسائل مهم و مورد توجه در این مرحله ایجاد توازن و تعادل بین زمانهای استراحت و ورزش است. یعنی ورزش باید در حدی فعّال باشد که در عین برطرف کردن بیحرکتی بیمار باعث افزایش التهاب در مفصل نشود. بهترین زمان برای انجام ورزش درمانی در اواسط صبح است یعنی زمانی که فرد خسته نیست و در عین حال خستگی صبحگاهی هم از بین رفته است. • به علاوه بهتر است قبل از ورزش از یک حــرارت
سطحی مرطوب نیز استفاده کرد، یا جهت انجام حرکات ورزشی از استخر استفاده کرد و نکته قابل توجه عدم استفاده از حرارتهای عمقی مانند اولتراسوند یا دیاترمی است و ورزشهای کششی و مقاومتی هم از آنجا که باعث التهاب مفصل میشوند، مضر هستند و نباید بکار روند. • اسپلینت شبانه میتواند از حرکات غیرارادی شبانه جلوگیری کند و از شدت درد هم بکاهد و با ایجاد تغییرات مختصر در Splint میتوان از انحرافات و جابجائیهای رایج ایجاد شده در مفاصل بیماران مبتلا به روماتیسم جلوگیری کرد.
استفاده از متدهایی که باعث کاهش مصرف انرژی، حفظ مفصل و ساده شدن تکنیک کار است که در محل کار و زندگی شروع میشود. توضیح این که از آنجا که این بیماران به علت دفورمیتی و محدودیتهای مختلـف حرکتی در انجام امور شخصی و استفاده از وسایل موجود در یک محیط و شرایط معمولی زندگی دچار اشکال میشوند، میتوان در محیط زندگی و وسایل مورد استفاده و همچنین روش استفاده از این وسایل تغییراتی ایجاد کرد. به عنوان مثال از جمله کارهایی که انجام آن برای بیمار روماتیسمی مشکل است و باید از آن اجتناب کند خم شدن بیش از حد و یا بالا بردن بیش ازحد دست به بالای سر و بلند کردن اجسام و حمل آن با دست است که بیشتر از تحمل بیمار میباشد. لذا به این منظور وسایل مورد استفاده این بیماران باید از نظر ارتفاع در سطح بدن و سینة آنها قرار داشته باشد و حتیالمقدور از چرخ و ترالی برای حمل وسایل استفاده شود و به علاوه اجسام مورد استفاده باید سبک باشند. لباس و کفش باید سبک و براحتی قابل پوشیدن و خارج کردن باشند. لباس دارای زیپ یا Velcro بوده و فاقد دکمه باشد. کفشها بیبند باشند و با زیــپ یا Velcro باز و بسته شوند. شانه، مسواک و وسایل شخصی باید دارای دسته بلند باشند تا در انجام امور نظافت دارای استقلال نسبی باشد. ارتفاع صندلی مورد استفاده و Toilet و نیز تخت بیماران باید از حد معمول بلندتر باشد تا جابجایی بیمار راحتتر انجام شود و فشار کمتری به مفاصل دست و پا وارد آورد.
استفاده از کفش مناسب و ایجاد تغییرات در کفش گاهی به دلیل دفورمیتی در این بیماران ضرورت پیدا میکند و در آنها که دفورمیتی شدید است، بهترین کفش پیشنهادی Molded Castum است که به شکل پا طراحی شده است.
گاهی استفاده از وسایل کمک حرکتی مانند واکر، عصا و عصا با دستهای جهت قرار گرفتن ساعد توصیه میشود. استفاده از این وسایل برای کاهش فشار وزن بر روی اندام تحتانی در کسانی که مفاصل اندام تحتانی آنها درگیر است، ضرورت دارد. در مواردی که کاملاً از کارافتادگی است از صندلی چرخدار، انواع مکانیکی تا به صورت موتوریزه و الکترونیکی، بسته به وضعیت بیمار جهت تسهیل در جابجایی استفاده میشود.
مرحله مزمن (Chronic Stage)
در این مرحله معمولاً تخریب مفصلی و دفورمیتی و به دنبال آن ناتوانی و معلولیت برای فرد ایجاد شده است. درمان انتخابی در این مرحله ورزشهای کششی است که برای جلوگیری از Contructure و یا در صورت وقوع برای درمان آن به شکلهای مختلف صورت میگیرد.
در یک ورزش کششی موفق Contructure باید به میزان یک درجه در روز از بین برود. از متدهای مؤثر کمک کننده به این امر استفاده از گچگیری سریال است که به صورت تدریجی با یک نیروی طولانی محدودیت حرکتی کم میشود. با یک گچگیری موفق باعث کاهش Contructure زانو به میزان 5 درجه در هفته میشویم. معمولاً هر 5 تا 7 روز یک بار گچ عوض می شود که همراه ورزشهای کششی صورت میگیرد. زمانی که تصحیح به حداکثر میزان خود رسید، یعنی زمانی که هیچ افزایشی در حرکات برای دو هفته پشت سر هم نداشتیم، میتوانیم Splint را جایگزین گچ کنیم. نکته مهم در این مواقع مواظبت جهت جلوگیری از دررفتگی در مفاصل مستعد است.
وقتی درد و التهاب کنترل شد، میتوان ورزشهای با مقاومت کم و ورزشهای ایزومتریک را شروع کرد. بهترین نوع این ورزش بلند کردن اجسام سبک در محدوده کوتاه حرکتی است. در این مرحله میتوان با توجه به وضعیت مفصل، تعداد این حرکات را تغییر داد و وقتی حرکات به میزان مطلوب رسید، دادن یک بار ورزش روزانه کافی خواهد بود. این بیمار با وجود آتروفی عضلانی بایستی از انجام ورزشهای مقاومتی جداً منع گردد.
ورزشهای شنا، دوچرخهسواری و پیادهروی در این مرحله مفید است ولی پیادهروی با سرعت زیاد باعث افزایش فشار بر روی مفاصل اندام تحتانی میگردد و باید از آن خودداری کرد.
از وسایل کمک حرکتی مانند عصا و واکر میتوان استفاده کرد.
استفاده از برس به دلیل تغییر در حجم مفصل در طول روز راحت و عملی به نظر نمیرسد؛ اما در کسانی که ستون فقرات گردنی آنها درگیر است، آرتزگردنی برای جلوگیری از دررفتگی مهرهها و صدمه به نخاع توصیه میگردد.
باید توجه داشت در بیماران روماتیسمی ، ورزش درمانی باید از اصول زیر پیروی کند :
هنگام ورزش درمانی نباید درد شدید برای بیمار ایجاد شود.
نباید درد بیش از 2 ساعت پس از ورزش ادامه داشته باشد.
ورزش درمانی نباید باعث افزایش التهاب و درد در روز بعد از ورزش شود. لذا اگر این حالات اتفاق افتاد یعنی ورزش صحیح صورت نمیگیرد و باید در نحوه ورزش درمانی تجدیدنظر کرد.
در انتها باید گفت اگر اقدامات توانبخشی هر چه زودتر و در شکل مناسبتر شروع شود، مؤثرتر خواهد بود ولی گاهی حتی با اقدامات درمانی و توانبخشی به بهترین شکل و در مناسبترین زمان باز هم نمیتوان از ناتوانی و معلولیت بیماران روماتیسم مفصلی جلوگیری کرد و اقدامات جراحی ضرورت پیدا میکند.