بـا مـن بـمـان !
درحالی که برخی محققان استدلال میکنند که تجربه تلخ طلاق روی همه بچهها چه کوچک، چه بزرگ تأثیرگذار است، دیگران معتقدند این پدیده، مشکلی نه چندان حاد نزد اکثر بچهها تلقی میشود. اما آنچه که همه ما بدان واقفیم مشکلاتی است که فرزندان طلاق تجربه میکنند و چه بسا فراتر از آن چیزی است که سایر بچهها در دوران کودکیشان با آن مواجهاند.درحالی که والدین، گاهی طلاق را تنها راه فراری از اوضاع به همریخته زندگی میدانند، فرزندان به این پدیده با دید کاملاً متفاوتی نگاه میکنند.
بچهها، طلاق را به معنای تحولی در دنیای کودکی خود و نیز از دست دادن پدر و مادرشان تلقی میکنند.تحقیقات نشان میدهد که در صورتی میتوان بسیاری از آثار زیانبار طلاق را کاهش داد که والدین مشترکاً نیازهای فرزندان خود، را برآورده کنند. توصیههای زیر میتواند در وفق دادن بچهها با این واقعیت موثر باشد:
▪ داشتن برنامه ثابت
ثبات در زندگی و پیشبینی برخی مسائل، باعث پشتگرمی بچهها میشود.
بنابراین بکوشید مثل قبل (پیش از طلاق) وقت خواب مشخصی داشته باشید، با فرزند خود کتاب بخوانید، روز تولد یکدیگر را جشن بگیرید و از تعطیلات لذت ببرید. همچنین سعی کنید در همان محله بمانید و مدرسه فرزندتان را تا حد امکان عوض نکنید.
▪ جلب اعتماد بچهها
هنگامی که والدین تصمیم به جدایی میگیرند، بچهها احساسات متفاوتی همچون ترس، غم، خشم، احساس گناه، طردشدگی و تنهایی را تجربه میکنند. این بچهها نیاز دارند تا در غم از دست دادن خانوادهشان ساعاتی را با خود خلوت کرده و خود را با شرایط جدید سازگار کنند. طغیان خشم به شکل کجخلقی و فریاد کشیدن، واکنشهای طبیعی آنها به این مسئله است. با توجه کردن به عواطفشان و احساس همدردی با آنها فرزندانتان را به ابراز احساساتشان تشویق کنید. گاه تنها گوش دادن به بچهها مؤثرتر از نشان دادن راهحل به آنها است. اما از آنجا که به زبان آوردن احساسات برای بچههای خردسال کمی دشوار است، شاید با کشیدن تصویری بهتر بتوانند ارتباط برقرار کنند. چنانچه فرزندتان از گفتگو با شما امتناع میکند او را به صحبت با شخص دیگری چون معلمش، دوست خانوادگی یا حتی یکی از افراد فامیل مثل خاله یا مادربزرگ تشویق کنید.
▪ انتخاب درست واژهها
به گمان بسیاری از بچهها، علت جدایی پدر و مادرشان، آنها هستند. اغلب فکر میکنند که اگر رفتار بهتری و یا عملکرد مناسبتری در مدرسه میداشتند، «مامان و بابا» اکنون با هم بودند. این اطمینان را به فرزندتان دهید که او هیچ تقصیری در طلاق ندارد. این والدین هستند که تصمیم به جدایی میگیرند نه بچهها. نباید هیچگاه تقصیر را به گردن فرزند خود بیندازید. همچنین مراقب باشید که در حضور بچهها برسر مسائل خانوادگی بحث نکنید، چرا که اگر کودک این گفتگوها را بشنود، ممکن است آنها را غلط متوجه شود.
پس اگر درباره طلاق با فرزندتان صحبت میکنید، در انتخاب واژهها دقیق و محتاط باشید.
▪ داشتن مقررات معقول
داشتن نظم و مقررات ثابت و قاطع برای تربیت بچههایی سالم، امری ضروری است. قصور در این زمینه از سوی والدینی که از هم جدا شدهاند، گاه علاوه بر لوس تربیت کردن فرزندان، آثار منفی طلاق برآنان را هم تشدید میکند. از آنجا که حاکم بودن نظم برزندگی و استفاده از روشهای محبتآْمیز، موجب رشد و موفقیت بچهها میشود، پس بهتر است محدودیتهایی معقول برای فرزندتان قائل شوید و او را به درستی راهنمایی کنید. علاوه برتفکیک رفتار صحیح از رفتار ناپسند، پیامدهای سرپیچی از مقررات را هم برای او گوشزد کنید. همچنین به فرزند خود توجه کرده و در کنار محدودیتهایی که قائل می شوید با یکدیگر همکاری نیز کنید. چنانچه اختلافنظر دارید، بکوشید با هم به توافق برسید. رفتار شایسته فرزندتان را تأیید و بیشتر اوقات او را تحسین کنید.
▪ همکاری متقابل
چنانچه والدین بتوانند برای سرپرستی فرزند خود به توافق برسند، بهترین راه، حضانت مشترک آنها است. ولی متأسفانه والدینی که مدام با هم بگومگو دارند فقط درد و رنج فرزندشان را تشدید میکنند. صرفنظر از اینکه پدر و مادر برای جدایی چه قراری با هم گذاشتند، اکنون ضرورت ایجاب میکند که برای رسیدگی به نیازهای فرزند، همکاری فعال داشته باشند. گرچه همکاری متقابل بعد از جدایی، امر دشواری است ولی فراموش نکنید که این شما بودید که تصمیم به جدایی گرفتید. پس اکنون وظیفه شما است که نگذارید عواقب این تصمیم حتی کمترین آسیبی به فرزندتان برساند.
هرکدام از والدین که حضانت کودک را به عهده میگیرد باید دیگری را از امور فرزند مطلع کند. از مسئولان مدرسه نیز بخواهید تا هم پدر و هم مادر را از عملکرد فرزندشان در محیط تحصیل آگاه سازند، چرا که براساس تحقیقات، پدرانی که در امور فرزندشان حق تصمیمگیری دارند حتی اگر به او نزدیک هم نباشند، ارتباط خود را با مدرسه و همسر سابقشان برای حمایت هرچه بیشتر از فرزند خود حفظ میکنند.
منبع:
www.womansdivorce.com
روزنامه اطلاعات
علت 50% طلاقها
اختلالات فعالیت زناشویی در همسران جوان
اولیه یا ثانویه؟
پیشگیری یا درمان؟
<** ادامه مطلب... **>
یک داروی رایج
نشانهها
ریشههای طلاق
گفتگو با دکتر علی دارابی، روانشناس و مدرس دانشگاه پیام نور
به گفته برخی کارشناسان، طلاق مهمترین آسیب اجتماعی در کشور است که افزایش روزافزون آن، موجب نگرانیهای زیادی شده است. در عین حال، کاهش سن بلوغ، افزایش فاصله زمان بلوغ تا زمان ازدواج و افزایش میانگین سن ازدواج بهخصوص در قشر تحصیلکرده، میزان طلاق را در کشور افزایش داده و به همین دلیل است که تلاش برای پیشگیری از طلاق و آموزشهایی در این زمینه، ضروری به نظر میرسد. در اینباره گفتگویی انجام دادهایم با دکتر علی دارابی، روانشناس و مدرس دانشگاه پیام نور که خلاصهای از آن را پیش رو دارید
آقای دکتر، چرا در سالهای اخیر، طلاق در کشور ما با افزایش چشمگیری روبهرو بوده است؟
یکی از مهمترین دلایل طلاق، اختلاف سلیقه بین زوجین است. توسعه شهرنشینی، صنعت، بالا رفتن سطح سواد، بر هم خوردن انسجام خانوادگی و اجتماعی، از بین رفتن سنتهای کهن و فرهنگهای بومی، اختلاف طبقاتی و تا حدودی انگزدایی از پدیده طلاق در جامعه امروز در افزایش این روند، تاثیر بهسزایی دارد.
آیا میتوان از طلاق پیشگیری کرد؟
آموزشهای صحیح پیش از ازدواج یکی از مهمترین راههای پیشگیری از طلاق است. بسیاری از افرادی که برای مشاوره به کلینیکهای روانشناسی مراجعه میکنند، این جمله را میگویند: «عیب همسرم را دیدم اما مطمئن بودم که پس از ازدواج او را درست خواهم کرد.» اما ما معتقدیم همانطور که برای رانندگی، فرد متقاضی باید حتما گواهینامه داشته باشد، پیش از انتخاب همسر نیز باید شیوه همسریابی و پس از آن هم اطلاعات لازم درباره چگونگی یک زندگی مشترک را بیاموزد. به این ترتیب، هر چه بتوانیم از ازدواجهای ناموفق بکاهیم، به دنبال آن از طلاق، همسرآزاری، کودک آزاری، خشونتهای خانگی، اعتیاد، فرزندان تکسرپرست، بیسرپرست و فساد و فحشا کاسته میشود و این در حالی است که ازدواجهای موفق، احساس رضایتمندی، عزت نفس، احترام و انعطافپذیری را در همسران و فرزندان آنها افزایش میدهد.
این آموزشها که به منظور پیشگیری از طلاق انجام میشود، چگونه باید باشد؟
براساس آمار، 50 درصد طلاقها در پنج سال اول زندگی و 30 درصد آنها در سال اول اتفاق میافتد و به همین دلیل، سلامت روحی و روانی دختر و پسر باید تایید شود. جوانان در سن ازدواج باید آموزش ببینند و این موضوع را برای خود روشن کنند که از زندگی مشترک خود چه میخواهند. در واقع باید در ذهن آنها جا بیفتد که ازدواج، فقط گذراندن یک مرحله از زندگی نیست و این ایده کاملا اشتباهی است که ویژگیهای ناپسند فردی که با او تصمیم به ازدواج گرفتهایم، پس از ازدواج اصلاح میشود. تناسبات سنی، فرهنگی و خانوادگی، مذهبی، اقتصادی و اجتماعی از جمله مواردی است که در انتخاب همسر بسیار مهم و حایز اهمیت است. بسیاری از خانمها و گاهی آقایان، فقط عشق و علاقه پیش از ازدواج را لازمه آن میدانند. اما اگر این عشق براساس مسایل سطحی و زودگذر باشد، به طور مسلم پس از ازدواج از بین میرود و اینجا است که تنها و مهمترین دلیل ازدواج نابود میشود و زن و شوهر به فکر طلاق میافتند. از طرف دیگر، جوانان باید آموزش ببینند که طلاق، تنها راهحل رهایی از مشکلات حتی مشکلات بسیار حاد نیست و راههای مناسب دیگری نیز وجود دارد و نباید شتابزده عمل کرد.
دوام یک زندگی مشترک، نیازمند چه عواملی است؟
صداقت، گذشت، احترام متقابل و توجه به نیازهای طرف مقابل، رمز موفقیت یک زندگی مشترک است و باید مطمئن بود که اگر این فاکتورها در زندگی لحاظ شود، به طور مسلم پدیده طلاق اتفاق نخواهد افتاد اما گاهی مشکلات در حدی است که ادامه زندگی، میسر نیست و طلاق آخرین راهکار است.
در این شرایط چه باید کرد؟
طلاق، سه مرحله دارد. زمان پس از جدایی که بلافاصله پس از طلاق شروع میشود و اغلب تا دو سال پس از آن هم ادامه مییابد. در مرحله دوم، اداره زندگی به وسیله یکی از والدین مشخص میشود و در مرحله بعدی هم ثبات نسبی برقرار میشود و در این مرحله است که فرد به یک زندگی تقریبا عادی برمیگردد و باید شرایطی را مهیا کند تا کمترین آسیب را ببیند. در این شرایط، مشاوره با یک روانشناس اهمیت بسیاری دارد. البته این طلاق، عواقب و پیامدهای ناگواری را نیز دربردارد. تربیت غلط فرزندان طلاق، افت تحصیلی، اعتیاد، مشکلات خانوادگی، ترس از ازدواج در بین بچهها، خودکشی و پرخاشگری از جمله عواقب طلاق دانسته میشود. زن و مرد پس از این اتفاق، حس اعتماد به جنس مخالف را از دست میدهند و همه را مانند زوج سابق خود میبینند و با دید نفرت و انتقام به او مینگرند و در این مرحله است که باید این طرز فکر اصلاح شود و فرد باید بداند که شکست اول به منزله مرگ تمام آمال و آرزوها نیست. نکته مهم این است که اگر بچهای نیز در این بین وجود داشته باشد، حساسیت بیش از پیش خواهد بود زیرا تربیت فرزندان طلاق به آموزشهای خاص خود نیاز دارد.
به تازگی شاهد پخش مجموعه طنزی با عنوان «طلاق در وقت اضافه» در تلویزیون بودیم. شما نقش رسانهها را در آموزش طلاق چه در پیشگیری و چه در کنار آمدن با آن، مهم میدانید؟
بدون شک رسانهها در این بین نقش به سزایی ایفا میکنند. چون آمارها نشان میدهد بیشترین تاثیرگذاری روی مردم ایران از طریق تلویزیون است. من معتقدم رسانهها باید بیشتر در راه آموزشها و مهارتهای عملی به مردم جامعه، گام بردارند.
منبع: http://www.salamat.com
کمک به فرزندان طلاق
طلاق هم برای والدین و هم برای فرزندان ناراحت کننده است. اگرچه واکنش به این موضوع بستگی به سن، حال و هوا و موقعیتی که آن جدایی را دربرمی گیرد دارد، اما بسیاری از فرزندان، احساس غمگینی، سرخوردگی، ناراحتی و نگرانی می کنند و غیرطبیعی نیست که آنها به خاطر آن احساسات، رفتار تخیلی داشته باشند.
خوشبختانه والدین می توانند به فرزندانشان در طی طلاق کمک کنند. شما می توانید با به حداقل رساندن تنشی که این موقعیت ایجاد می کند، شکیبایی کرده تا اینکه هر کسی خود را با موقعیت جدید وفق دهد و با پاسخ های صریح و صادقانه به نگرانی های فرزندانتان در این دوره سخت، به آنها کمک کنید.
توانایی والدین خواهان طلاق در ایجاد یک رابطه اجتماعی از توانایی فرزند در عبور از طلاق بسیار مهمتر است. اختلاف بین والدینی که طلاق گرفته و یا هنوز با هم زندگی می کنند، استرس عمده ای را برای فرزندان ایجاد می کند که می تواند تا بعد از دوران کودکی ادامه پیدا کند.
فرزندانتان را از موضوع طلاق مطلع کنید
به محض این که از تصمیمتان مطمئن شدید، به فرزندانتان بگویید که می خواهید جدا زنگی کنید، اگرچه کار ساده ای نیست که خبر مهم و بدی را به کسی بدهید. در صورت امکان هر دو والدین برای اعلام این خبر حضور داشته باشند و بسیار مهم است که احساسات، خشم، تقصیر و سرزنش را از آن جلسه حذف کنید.
اگرچه گفت و گو درباره طلاق باید متناسب با سن، پختگی (مرحله رشد)، و حال و هوای فرزند باشد اما مراقب باشید که این پیام اصلی را منتقل کنید. "آنچه اتفاق افتاده است بین پدر و مادر است و ارتباطی به فرزندان ندارد." بسیاری از فرزندان احساس می کنند سزاوار سرزنش هستند، حتی بعد از این که والدینشان به آنها می گویند که تقصیری ندارند. بنابراین برای والدین این موضوع حیاتی است که به اطمینان دادن مجدد به فرزندانشان ادامه دهند. با دادن اطلاعات کافی به فرزندانتان، آنها را برای تغییرات آینده در زندگیشان آماده کنید.
سعی کنید به سؤالات آنها تا حد امکان صادقانه جواب دهید به گونه ای که برایشان قابل فهم و درک باشد. به خاطر داشته باشید که آنها نیاز ندارند همه چیز را بدانند، آنها فقط می خواهند به وضوح بدانند که زندگیشان چگونه تغییر خواهد کرد.
بهتر است با فرزندان کوچکتر ساده تر صحبت شود. مثلا بگویید:پدر و مادر می خواهند در خانه های جداگانه زندگی کنند و دیگر دعوا نمی کنند، اما هر دو نفر ما شما را خیلی دوست داریم و تلاش می کنیم به شما کمک کنیم تا از این مرحله عبور کنید.
به فرزندانتان که در مورد این خبر، غمگین هستند بگویید که شما هم آن را تصدیق می کنید و مراقب احساساتشان هستید و به آنها اطمینان بدهید که همه احساسات آنها کاملا بجا و قابل فهم است. بگویید:"می دانیم این موضوع برایتان خیلی ناراحت کننده است. می توانیم راجع به موضوعی که احساس بهتری برای شما ایجاد کند صحبت کنیم،"یا "هر دو نفر ما شما را دوست داریم و متاسفیم که پدر و مادر مجبورند که جدا از هم زندگی کنند."
همه فرزندان واکنش فوری نشان نمی دهند. اجازه دهید فرزندانتان بدانند همه چیز خوب است و اگر مایلند فرصت دیگری برای صحبت در مورد آن موضوع به آنها بدهید.
برخی از فرزندان تلاش می کنند که با ادا درآوردن والدینشان را خوشحال کنند گویی همه چیز خوب است و یا تلاش می کنند از هر احساس ناراحت کننده ای با انکار هر گونه احساس خشم و ناراحتی در مورد موضوع پرهیز کنند.
فراهم کردن پاسخ ها و مطمئن کردن آنها درباره اینکه زندگی چگونه تغییر می کند و چه چیزی ثابت خواهد ماند بسیار مهم است. برای پاسخ به این سؤالات قبل از اینکه آنها بپرسند آماده باشید.
-من با چه کسی زندگی خواهم کرد؟ کجا به مدرسه خواهم رفت؟
-آیا از این جا نقل مکان خواهیم کرد؟
-مادرم کجا زندگی خواهد کرد؟ پدرم کجا زندگی خواهد کرد؟
-آیا می توانم باز هم دوستانم را ببینم؟
-آیا مجبور خواهم بود به مدرسه دیگری بروم؟
-آیا امسال تابستان هم می توانم به اردو بروم؟
-آیا باز هم می توانم به فعالیت های مورد علاقه ام بپردازم؟
سعی کنید وقتی که به نگرانی های فرزندانتان اشاره می کنید صادق باشید و اطمینان دهید که خانواده از این مرحله عبور خواهد کرد؟ حتی اگر این موضوع زمانی به طول بکشد.
-به فرزندانتان کمک کنید که از عهده کارها برآیند.
طلاق تغییرات زیادی را ایجاد می کند و یک حس واقعی از دست دادن را به همراه دارد. بسیاری از فرزندان و والدین غصه از دست دادن خانواده ای را که در انتظارش بودند، می خورند به همین دلیل برای برخی از فرزندان طبیعی است که امیدوار باشند والدین آنها روزی برمی گردند. حتی زمانی که نهایی شدن طلاق برای آنها توضیح داده شده باشد. گریه و زاری برای از دست دادن خانواده طبیعی است، اما بعد از گذر زمان شما و فرزندانتان موقعیت جدید را خواهید پذیرفت.
بنابراین به فرزندان تان قوت قلب دهید، برای آنها خوب است که آرزو کنند پدر و مادر دوباره به هم می رسند اما درباره نهایی شدن تصمیمتان توضیح دهید.
راه های زیر به فرزندانتان در غلبه بر نگرانی طلاق کمک می کند.
صداقت را تشویق کنید
فرزندان می خواهند بدانند که احساسشان برای والدین مهم است و آیا والدین این مساله را جدی می گیرند.
-کمک کنید تا فرزندان احساساتشان را در قالب کلمات بیان کنند
اجازه دهید بچه ها احساسشان را بیان کنند. تلاش نکنید احساسشان را تغییر دهند.
ممکن است بگویید:به نظر می رسد احساس ناراحتی می کنید می دانید چه چیزی شما را این قدر ناراحت کرده است؟
شنونده خوبی برای پاسخ های آنها باشید حتی اگر شنیدن حرف هایشان برای شما سخت باشد.
احساسات آنها را به رسمیت بشناسید
بگویید:"می دانم که الان احساس خوبی نداری" یا "می دانم که بدون پدر احساس تنهایی می کنی." اجازه دهید فرزندان بدانند که احساسشان ارزشمند است.
حمایت کنید
از آنها بپرسید چه چیزی به شما کمک می کند تا احساس بهتری داشته باشید؟ ممکن است نتوانند چیزی را نام ببرند، اما شما می توانید چند مورد را پیشنهاد کنید، مانند:چند لحظه با هم نشستن، قدم زدن و ... برای فرزندان کوچکتر شما ممکن است تلفن کردن به پدر و یا کشیدن یک نقاشی برای مادر، ارزشمند باشد.
مراقب سلامتی خودتان باشید
تا حد ممکن خود را از نظر جسمی و عاطفی برای غلبه بر تاثیر استرس سالم نگه دارید.
-همه جزئیات را ببرسی کنید.
مراقب باشید وقتی جزئیات طلاق را با دوستان، خانواده یا وکیلتان در میان می گذارید از زندگی خصوصی خود مطمئن شوید. سعی کنید رابطه خود را با همسرتان به خصوص در حضور فرزندان، حفظ کنید.
بهترین راه را انتخاب کنید، بدون در نظر گرفتن موقعیت جدایی، از سرزنش یا اهانت به همدیگر در حضور فرزندان پرهیز کنید.
کمک بگیرید
این زمان، زمانی نیست که تنها عمل کنید. گروه حمایتی پیدا کنید، با دیگران که این مسیر را رفته اند صحبت کنید، از منابع به روز استفاده کنید. با کمک به خود نمونه خوبی را برای فرزندانتان در ایجاد سازگاری سالم نسبت به این تغییر عمده فراهم آورید. بسیار مهم است که به حمایت فرزندان متکی نباشید فرزندان بزرگتر یا آنهایی که به خوشحال کردن شما اشتیاق نشان می دهند ممکن است تلاش کنند با سنگ صبور نشان دادن خودشان در شما احساس بهتری ایجاد کنند. مهم نیست که این موضوع چقدر اغوا کننده است، بهتر است که اجازه ندهید آنها از شما حمایت عاطفی کنند. اجازه دهید فرزندانتان بدانند که شما چقدر طبیعی و مهربانانه به آنها نزدیک هستید، اما خشم و احساسات خود را برای دوست یا یک روان درمانگر بیرون بریزید.
دعوا در حضور فرزندان
اگرچه جر و بحث های اتفاقی بین خانواده های سالم و معمولی نیز دور از انتظار نیست، اما زندگی در خانواده ای که دشمنی مداوم و تضادهای حل نشده وجود دارد می تواند فشارهای سنگینی را بر هر کودکی وارد کند. جیغ و فریاد، دعوا، جر و بحث، یا خشونت می تواند فرزندان را دلواپس کند. مشاهده تضاد والدین الگوی نامناسبی را به فرزندان ارایه می کند. فرزندانی که والدین عصبانی دارند به طور مداوم مشکلات عاطفی و رفتاری آنها حتی بعد از دوران کودکی نیز ادامه خواهد داشت.
صحبت با مشاور طلاق می تواند به زوجین کمک کند تا آنها شکوه و گلایه خود را به شکلی که آسیبی برای فرزندان نداشته باشد، بیان کنند.
تربیت تحت فشار
معین کردن نقش خود به عنوان والدین به هنگام عبور از هر نوع ناآرامی عاطفی سخت است. ممکن است از فرزندانتان بخواهید که کارهای همسر سابقتان را برای شما گزارش کنند. در مقابل چنین کاری مقاومت کنید. مادران و پدران باید سخت تلاش کنند تا نقش والدینی خود را حفظ کنند.
پیوستگی در امور روزمره و نظم و انضباط در امور خانه مهم است. انتظارات مشابهی مانند وقت خواب، مقررات و تکلیف، نگرانی را کاهش خواهد داد. هرجا که ممکن است برای ایجاد ثبات مقررات با دیگر والدین همکاری کنید.
تا حدی که می توانید وضعیت عادی را بعد از طلاق با ادامه امور روزمره منظم مانند وقت غذا، قواعد خانه در مورد رفتار و نظم و انضباط حفظ کنید.
به فرزندان خود اجازه ندهید قانون شکنی کنند، یا محدودیت ها را اجرا نکنند. در ابراز محبت به آنها گشاده دست باشید. با در آغوش گرفتن فرزندان و بیان کلمات دلخوش کننده آنها لوس نمی شوند، اما خرید اسباب بازی به جای محبت کردن و یا این که اجازه بدهید او هر کاری می خواهد بکند، به نفعش نیست.
طلاق یک بحران بزرگ برای خانواده است. اما اگر شما و همسر سابقتان بتوانید با هم همکاری کنید و یک رابطه اجتماعی را به نفع فرزندانتان برقرار کنید، واحد خانواده اصلی می تواند به عنوان یک منبع قدرت ادامه یابد.
بنابراین به خاطر داشته باشید که:
برای مدیریت احساسات ناراحت کننده خود از دیگران کمک بگیرید.
اگر شما قادر به سازگاری باشید، فرزندانتان نیز می توانند سازگار باشند. صحبت با یک دوست یا مشاور می تواند احتمال سنگینی بار نگرانی عاطفی را کاهش دهد.
با خود و فرزندانتان صبور باشید.
برای درمان نگرانی های عاطفی و آسیب هایی که به دنبال طلاق می آید زمان لازم است و این امر در طی مراحلی صورت می گیرد.
نشانه های استرس را بشناسید.
با معلم فرزندتان، دکتر و یک روان درمان گر برای حل مشکلات خاصی که نگرانش هستید مشورت کنید.
منبع:نشریه موفقیت، شماره 177.