پرخاشگری در زنان
چیستی پرخاشگری
پرخاشگر بودن به معنی حمایت از خود به شیوهای است که در آن به حقوق دیگران تجاوز میشود.
رفتار
پرخاشگرانه به صورت معمول تنبیهگرانه، خصمانه، سرزنشآمیز و تحکمجویانه
است. و میتواند تهدید، توهین و حتی تنبیه بدنی را شامل شود حتی لبخند
تمسخرآمیز، عبارت طعنهآمیز غیبت و ... نیز نوعی پرخاشگری است.
همچنین
میتوان گفت: پرخاشگری، رفتاری است که با قصد صدمه رساندن جسمی یا روحی به
فرد دیگر یا نابود کردن دارایی افراد صورت میگیرد و عمدتاً پرخاشگریهای
کوچک عامل درگیری و منازعات بزرگ میشود که در نهایت به ارتکاب جرم
میانجامد. شناخته شدهترین نوع پرخاشگری، پرخاشگری خشمگینانه است که
عموماً با علایمی از برانگیختگی هیجانی همراه خواهد بود.
وقتی رفتار
انسان خودخواهانه یا به شیوهای که مستلزم تجاوز به حقوق دیگران است باشد،
در واقع به جای عمل به شیوه سازنده و تقویت رفتار مثبت، مخرب و پرخاشگرانه
عمل شده است.
در برخی انسانها یک احساس نارضایتی درونی از اجتماع و
محیط اطراف وجود دارد و زنان نیز مستثنی از این اصل نیستند. افزون بر این
تغییر در رفتارهای خانوادگی، دیدن صحنههای خشن و خشونتبار در فیلمها، و
نیز احساس زنان در مقایسه حقوق خود با دیگران و برداشت این تفسیر که از
حقوق کمتری نسبت به مردان بهرهمند شدهاند از جمله مهمترین دلایل بروز
پرخاشگری و تغییر رفتار در زنان میباشد.(1)
ادامه مطلب ...
آنچه زن ها از شنیدن آن ها بیزارند و آنچه دوست دارند بشنوند.
خانم
های عزیز: چند بار اتفاق افتاده است که بامرد زندگی تان مشغول صحبت باشید و
او به یکباره چیزی بگوید که براستی عمیقاً شما را ناراحت یا عصبانی کرده
باشد؛ اماخود او نیز اصلاً متوجه نباشد که چرا اینقدر شما را ناراحت و
عصبانی کرده است؟ با ناباوری از شما می پرسد: «مگر من چی گفتم؟» یا «چه حرف
بدی زدم؟» و شما پیش خودتان فکر می کنید: «چطور می تواند تا این حد از
مرحله پرت باشد؟» «چطور متوجه نیست که چه می گوید؟» زنان دیگر معمولاً خیلی
خوب متوجه منظور شما می شوند و شما را درک می کنند. داستان را برای هر زنی
که تعریف کنید، براحتی با آن ارتباط برقرار خواهد کرد. اما چرا خود مردها
متوجه نیستند که گاهی اوقات حرفهایی می زنند که زن ها از شنیدن آن بیزارند؟
اکنون، حالت دیگری را در نظر بگیرید. فرض کنید از نامزد/همسر خود می
خواهید که ای کاش عشق خود را بیشتر با کلمات و واژه ها بیان می کرد که در
آن صورت می توانست شما را واقعاً خوشحال کند او درحالی که گیج و مبهوت شده
است از شما می پرسد: «می خواهی چه چیزی از من بشنوی؟ دوست داری چی بگم؟»
شما پاسخ می دهید: «خب، راستش، حرفهای قشنگ و رمانتیک.» او به شما زل می
زند و می گوید: «مثلاً چی؟» همین که آن جمله را از او می شنوید توی دلتان
خالی می شود و از او مأیوس می شوید؛ زیرا می بینید که اصلاً نمی داند
درباره ی چه چیزی با او حرف می زنید. با حیرت از خودتان می پرسید: «چطور
نمی داند من چه چیزهایی دوست دارم بشنوم؟»
ادامه مطلب ...