کار وتلاش
- قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم:
« ان الله یبغض الشاب الفارغ » محجه البیضاء :جلد 7 ، صفحه ی 131
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند : « خداوند متعال ، جوان بیکار را دشمن می دارد.»
- و نیز آن حضرت فرموده اند : « ملعون ملعون من القی لله علی الناس»
لعنت خداوند ، لعنت خداوند بر کسی که تن زیر بار کار نمی دهد و سنگینی وبار زندگی خود را بر دوش دیگران می اندازد.
وسائل الشیعه : جلد 12 ، صفحه 18
- عبدالرحمان بن حجاج می گوید :
یکی از دوستان ما در شهر مدینه گرفتار مضیقه ی مالی و پریشان احوالی شدیدی شده بود. امام صادق علیه السلام ، وقتی وضع نگران کننده ی او را مشاهده نمود به او دستور داد برو در بازار مغازه ای تهیه کن ، بساط کاسبی را ( فروشندگی) را پهن کن ، مقداری نظافت و آب پاشی جلوی در مغازه انجام بده و در محل کار خود حضور و آمادگی داشته باش آن مرد می گوید : من از خود حرکتی نشان دادم ، دستور امام صادق علیه السلام را بکار بستم و با به کارگیری ، صبر و حوصله ، به انتظار مشتری نشستم . آهسته آهسته کارم شروع شد و رونق رفت وزمان زیادی نگذشت که یکی از ثروتمندان گردیدم.
وسایل الشیعه جلد 12 ، صفحه 35
- امام صادق علیه السلام می فرمایند :
کار و تلاش توبرای زندگی باید در حد معتدل و آبرومندانه باشد ، نه در حد ضایع کردن و سستی ونه مثل حریصی که به دنیا خشنود شده و به آن تکیه کرده است. بلکه خود را از رتبه ی انسان شست وضعیف بالا بگیر و آنچه برای مؤمن ضروری است تهیه کن، همانا آنانکه به ایشان مال داده شد ولی شکر نکردند ، در واقع مال ندارند.
منبع: بر گرفته از وسائل الشیعه ، ج 12 ، صفحه 30
نقش پدر در مراقبت از کودک
مقدمه:
پدر بودن نیز همچون مادر بودن، پدیده ای دلپذیر و تجربه ای بی همتا در زندگی است. در واقع می توان گفت که داشتن نوزادی از گوشت و خون خود در آغوش، در زمره گواراترین و بی نظیرترین احساسات انسانی است. اگرچه طبیعت ابزار لازم و اصلی مراقبت از کودکان را در اختیار جنس ماده قرار داده، اما در جوامع انسانی، پدران نیز به واسطه تغییر نقش ها و همچنین وجود مناسبات و عواطفی عمیق تر نسبت به جوامع جانوری، به نوبه خود مسئول تربیت و مراقبت از کودکان هستند و در این راه، از لذایذ آن نیز بهره مند می گردند. البته مسئولیت پدران از منظری دیگر که همانا حمایت از همسرانشان در اجرای صحیح مراقبت از کودکان است نیز قابل بررسی می باشد. محدوده زمانی این وظیفه، از هنگام اطلاع از در راه بودن نوزادی جدید تا پایان عمر گسترده است. در این راستا، بر آن شده ایم که از این شماره، سلسله مطالبی پیرامون نقش پدران در مراقبت از کودکان، شامل مباحثی هم چون برنامه ریزی برای بچه دار شدن، حمایت از همسر، تولد نوزاد، تغذیه، حمام نمودن، اعتماد سازی، بازی و اختصاص زمان را به آگاهی خوانندگان گرامی برسانیم. مطالعه این مطالب را به پدران و همچنین مادران سفارش می کنیم.
پس قرار است پدر شوید؛
هیچ چیز گواراتر از لحظه ای نیست که در می یابید قرار است پدر شوید، به ویژه برای نخستین بار. این یکی از نقاط عطف زندگی است که شما احساس می کنید دیگر بزرگ شده اید. در واقع شما گام بزرگی از فرزند کسی بودن به سمت پدر کسی بودن برداشته اید!
دورنمای پدر بودن
اگر شما و همسرتان در آرزوی داشتن فرزندی بوده اید، خبر در راه بودن او حقیقتا لحظه ای بزرگ و به یاد ماندنی برایتان خواهد بود. البته اگر بارداری همسرتان ناخواسته باشد، ممکن است این خبر غافلگیر کننده و یا حتی نگران کننده باشد. با این حال به خاطر داشته باشید که اغلب، مشکلات پیش بینی نشده اند که آموزه های فراوانی را در زندگی برای ما به همراه دارند.
اگر تاکنون تصور می کردید که باید با کار یا ورزش اوقات خود را بگذرانید و از این راه ها به شادی برسید، خبر در راه بودن یک نوزاد می تواند نقطه آغازی برای تحول فکری شما باشد.
قانون طبیعت
بدیهی است که شما اضطراب خواهید داشت، خصوصا اگر در انتظار نخستین فرزند خود باشید. ممکن است شما نسبت به تغییرات برگشت ناپذیری که در زندگیتان رخ خواهد داد، نگران باشید و یا دلتان برای چیزهایی که از دست خواهید داد، تنگ شود. برخی مردان ممکن است احساس کنند که نه ماه دیگر آزادی خود را از دست خواهند داد و فرد دیگری روابط آنان با همسرشان را مختل خواهد نمود. یا اینکه ممکن است نسبت به وظایف سنگین تری که جهت تأمین مخارج زندگی بر دوششان قرار خواهد گرفت، نگران باشند، تمامی اینها نگرانی هایی قابل درک هستند، اما حیاتی ترین نکته در این مرحله آن است که بر جنبه های مثبت قضیه تمرکز شود.
قبل از هر چیز، سعی کنید آرام و خونسرد باشید. دلایل فراوانی وجود دارند که چرا طبیعت به ما نه ماه فرصت می دهد تا خود را آماده ورود نوزاد نماییم. یکی از آن دلایل که بیشتر به پدران مربوط می شود آن است که طی این مدت، فرصت کافی جهت برنامه ریزی در خصوص تغییراتی که در راهند، داشته باشند. با گذشت زمان، آنچه که در آغاز بسیار دشوار می نمود، به پدیده ای قابل مدیریت کردن تبدیل می شود.
نکات ویژه
بروز حس حسادت در مردانی که قرار است پدر شوند، خصوصا برای اولین بار، غیر معمول نیست. ایشان ممکن است مثلا زمانی که همسرشان با خانم های دیگر در خصوص بارداری خود گفتگو می کند، احساس کنند که کنار گذاشته شده اند. یا ممکن است حس کنند که همسرشان به خاطر کودکی که در بطن دارد، از او غافل شده است. این احساسات غیرطبیعی نیستند، اما مردان در چنین مواردی باید سعی کنند معقول باشند و به جای جبهه گیری، به گفتگو، ابراز علاقه و تشویق همسرشان بپردازند تا از بروز مسائل جدی در زندگیشان جلوگیری کرده باشند.
برقراری پیوند
همسر شما در زمان بارداری، کودکی را در بطن خود دارد و به لحاظ جسمی و روانی، کاملا درگیر این امر خواهد بود، لذا بدیهی است که نگرانی های او دستخوش تغییراتی می شود و تمرکز او عمدتا معطوف کودکی خواهد بود که در راه است. در این مرحله، پیوند او با کودک بسیار عمیق تر از حسی است که شما نسبت به این امر دارید. در حالی که شما هیچ تغییری را به لحاظ جسمی تجربه نمی کنید، همسرتان رشد و تکامل کودک را لحظه به لحظه حس می کند. یافته های تحقیقات علمی نشان می دهند که وضعیت هورمونی مردان در زمان انتظار ورود کودک دچار تغییراتی جزئی می گردد، اما اینها در مقایسه با تغییراتی که زنان در زمان بارداری تجربه می کنند، بسیار ناچیز هستند. در دوران بارداری، شما صرفا نظاره گر تغییرات جسمی همسرتان و رشد کودک در بطن او هستید. بر این اساس، برقراری ارتباط و پیوند عاطفی با کودک پیش از تولد، برای بیشتر پدران بسیار دشوار است، اما با تعقل و تمرکز می توان به آن دست یافت.
ارتباط با کودک متولد نشده
اوقاتی را به گفتگو با همسرتان در خصوص کودک به دنیا نیامده اختصاص دهید. سعی کنید در خصوص شخصیت او گمانه زنی کنید؛ مثلا اگر حرکات زیادی دارد، تصور کنید که او در آینده یک قهرمان ورزشی خواهد شد! یا اگر روزها آرام است و شب ها به جنب وجوش می افتد، خود را برای بی خوابی آماده سازید! برای کودکتان نام مستعار انتخاب کنید و فهرستی از نام هایی که احتمالا در آینده بر او خواهید نهاد، تهیه نمایید. کودکتان را از روی شکم مادر نوازش کنید. این کار برای کودکان بسیار مفید است زیرا می فهمند که در بیرون، کسی آماده خوشامدگویی به آنان است. به نظر می رسد که کودکان بعد از هفته پانزدهم بارداری، قادر به شنیدن صداهای خارج از رحم هستند.
آماده باشید
در گذشته، تنها مادران جهت مراقبت های دوران بارداری به پزشکان و ماماها مراجعه می کردند، اما اکنون توصیه می شود که پدران نیز در این جلسات حضور داشته باشند. امروزه، بسیاری از پدران نیز در لحظه به یادماندنی مشاهده اولین حرکات کودک از طریق سونوگرافی حضور دارند و خاطره دلنشین آن را به یاد می سپارند. یکی از عواملی که می تواند باعث بروز مشکل بین پدران و مادران در دوره بارداری شود، ناآگاهی پدران است. هر چه دانش و آگاهی شما نسبت به شرایط بارداری و وضعیت کودکتان بیشتر باشد، اطمینان و آرامش بیشتری پیدا خواهید نمود. بنابراین سعی کنید بفهمید که در هر مرحله از بارداری چه اتفاقاتی رخ می دهد. در خصوص آزمایش های پزشکی مورد نیاز این دوران و علت انجام آنها اطلاعاتی کسب کنید. در این زمینه مطالعه کنید و اگر سؤالاتی دارید، آنها را از متخصصین مربوطه بپرسید. حتما یافته های خود را با همسرتان مطرح کنید و مطمئن شوید که هر دو اطلاع کافی از این امور حاصل نموده اید.
شرکت در جلسات مراقبت های دوران بارداری
دلائل فراوانی برای ضرورت همراهی با همسرتان در جلسات مراقبت های دوران بارداری وجود دارند. برخی از آن دلائل عبارتند از:
- همراهی با او در محیط ناآشنای مراکز پزشکی
- تأکید بر این نکته که بارداری، مسأله مشترک یک زوج است
- مشاهده کودکتان از طریق سونوگرافی
- مطرح نمودن سؤالات و نگرانی ها در زمینه بارداری، با متخصصین مراقبت های بهداشتی
- آگاهی یافتن از علت انجام آزمایش های پزشکی این دوران
- افزایش دانش و نتیجتا مشارکت در امور مربوط به بارداری
همراهی با همسر در جلسات مراقبت های بارداری، مشکلاتی را نیز برای پدران در بر دارد که البته باید در رفع آنها کوشید. برخی از مشکلات مزبور بدین قرارند:
- برگزاری جلسات مراقبت های بارداری در ساعات کاری
- نیاز به استفاده از مرخصی های سالانه جهت حضور در این جلسات
کلاس های آموزشی دوران بارداری
لازم است که شما همسرتان را در کلاس های آموزشی دوران بارداری نیز همراهی کنید. در این کلاس ها، شما از تمامی جنبه های بارداری و وضع حمل اطلاع حاصل می کنید و فرصتی به دست می آورید تا در خصوص نگرانی هایتان با متخصصین مربوطه گفتگو کنید. البته بیشتر مردان با حضور در این کلاس ها و بحث هایی که در آن مطرح می شوند مشکل دارند، اما آگاهی از مسائل بارداری و وضع حمل نیز اجتناب ناپذیر است. در این کلاس ها شما می آموزید که چه کمک هایی در این دوران از دستتان برمی آید. از دیگر مزایای شرکت در این کلاس ها می توان به آشنایی با سایر زوج هایی که شرایطی مشابه شما را دارند اشاره نمود. بسیاری از دوستی های دیرپا، از حضور در کنار یکدیگر در شرایط دشوار آغاز می گردد.
منبع:برگرفته از مجله دنیای سلامت شماره 27
چرا مردان کم حرفند ؟
میخواهم موضوعی را بگویم که شاید بسیاری از خانمها نشنیده باشند. بهتر است بیپرده بگویم اینکه آقایان بر خلاف تصور خانمها چندان هم کم حرف نیستند.
بسیاری از زنان تصور میکنند که همسرانشان قوی ولی خیلی کم حرفند. در واقع خانمها در شگفتند که این همسران قوی چرا در باره احساسات و افکار خود چیزی نمیگویند یا بهاصطلاح همه اش توی خودشان هستند.
اما، واقعیت این است که مردان هم دوست دارند در باره امیدها و آرزوها، ترسها و افکار، احساسات و عواطف خود حرف بزنند. شما سعی میکنید ساعتی را با همسرتان و به دور از جار وجنجال بچهها تنها بمانید به آن امید که شاید کمی هم در باره خودتان و زندگی مشترکتان با هم گفتوگو داشته باشید اما، غالبا ساکت میماند.
آن وقت است که از خودتان میپرسید: چی شده؟ چرا چشم از تلویزیون بر نمیدارد؟ چرا از خودش، روابطمان یا مسائل و مشکلات مالی که داریم حرفی نمیزند؟ چرا به سر و وضع خانه نمیرسد؟ چرا نمیتواند 10 دقیقه، فقط 10 دقیقه، از خودش، کارهاش و از خودمان برایم بگوید؟!
در واقع، از هر 5 زن، یکی از اینکه همسرش با او ارتباط کلامی خوبی ندارد، گله مند است. 30 در صد آقایان هم مهمترین دلیل اختلاف در زندگی مشترکشان را،
ناتوانی آنان در ایجاد ارتباط کلامی با همسرانشان میدانند. به راستی چرا؟
پاسخ این است: حتی مردانی که علاقهمندند در باره احساسات و عواطف و خواستههای خود با همسرانشان حرف بزنند یا درد دل کنند؛ یعنی با آنها رابطه کلامی برقرار کنند، این را کاری ساده و راحت نمیبینند.
دلا یلی وجود دارد که باعث میشود مردان به جای بیان احساسات خود لب فرو بندند؛ از جمله: مردها کمی وحشت زده هستند؛ بیتردید، زنان در ایجاد رابطه با دیگران مهارت بسیار دارند.
زنان معمولا بعداز نوشیدن یکی دو فنجان چای و کمی گپ زدن، شروع به پرسش میکنند؛ با تمام انرژی حرف میزنند؛ از همه چیز سر در میآورند؛ از هر دری سخن میگویند؛ و در این کارچنان استادانه عمل میکنند و تمامی مهارتها و ترفندهای خود را بهکار میبرند که همواره و در بسیاری از مواقع سر رشته کلام را در دست میگیرند.
اما زنان، همیشه در صحبت کردن گوی سبقت را از دیگران میربایند. البته، آقایان این را بهخوبی میدانند؛ وهمین طور هم میدانند که بیش از یک سوم زنان عقیده دارند که مردها بهکلی نمیتوانند با همسرانشان رابطه کلامی خوبی بر قرار کنند و قادر به درک آنان نیستند و نتیجه اینکه، مردها از حرف زدن خیلی میترسند؛ چون اگر ضمن صحبت اشتباه کنند، دچار درد سر میشوند.
مردها در خانه نیاز به آرامش دارند؛ از نظر یک زن، وقتی مرد قدم به خانه میگذارد باید از سیر تا پیاز همه آنچه را که طی روز در بیرون از خانه برایش اتفاق افتاده با همسرش در میان بگذارد.
بنا بر این، وقتی مرد از محیط کاری پر تنش به خانه بر میگردد و با همسری روبهرومی شود که انتظار دارد با او وارد یک بحث جدی بشود، تنها یک راه برایش میماند؛ گریز از ورود به بحث و البته گاهی اوقات هم برعکس تسلیم میشود.
مردها دوست ندارند در تنگنا قرار گیرند؛ وقتی زن از همسرش میخواهد که بیشتر با او به گفتوگو بنشیند و مرد در مقابل این خواست همسرش مثل گذشته بر خورد میکند، اختلافات آنها بالا میگیرد.
روشن است که بسیاری از مردها دوست ندارند مثل یک شاهد عینی یا مجرم از سوی همسر خود زیر بمباران سؤال قرار گیرند اما، یک تاکتیک قدیمی هست که استفاده از آن، جریان امورو روابط زناشویی را بهتر میکند و آن این است:
از این همه دخالت در کارهای همسرتان دست بر دارید ؛ به او فرصت حرف زدن بدهید؛ و نتیجه اینکه به احتمال زیاد زبان به گفتن خواهد گشود.
منبع: همشهری آنلاین
چرا مردها بیاحساس میشوند؟
اغلب مردهایی که در معرض استرس شدید قرار دارند در خود فرومیروند، سکوت میکنند و بیاحساس میشوند تا مسئله خود را به شکلی حل کنند.
از آنجایی که طبیعت اصلی مرد، مردانه و مذکر است برای مبارزه با استرس به این نیاز دارد که خود را از معرکه عقب بکشد و مدتی را به تنهایی بگذارند. این رفتار قدرت مردانه او را تشدید و تقویت میکند.بنابراین زمان مناسبی برای رسیدگی به واکنشهای عاطفی و احساسی نیست. اغلب مردها در برخورد با استرس ابتدا با احساسات خود قطع رابطه میکنند تا بتوانند به طور عینی و منطقی با مسئله پیش آمده برخورد کنند.
زنها از این رفتار مردها به هراس میافتند زیرا اگر قرار باشد زنی با احساسات خود قطع ارتباط کند باید به قدری ناراحت باشد که بخواهد کسی را رد کند اما این موضوع در مورد مردها صدق نمیکند در حالیکه مردها خود به خود در واکنش به استرس با احساسات خود قطع رابطه میکنند.
مرد توانایی آن را دارد که در لحظهای در خود فرو برود و سکوت اختیار کند به همین شکل میتواند در لحظهای از این حال خارج شود.
وقتی مردها متعادلتر میشوند برای آنها صحبت درباره اینکه از چه موضوعی ناراحت بودند سادهتر میشود.
وقتی مرد از دنیای سکوت و تنهایی بازمیگردد ممکن است حرفی برای گفتن نداشته باشد زیرا ممکن است به این نتیجه رسیده باشد که دلیل و موضوعی برای ناراحت شدن وجود ندارد. در اغلب موارد وقتی مرد از سکوت و انزوا خارج میشود و میگوید که همه چیز خوب و عالیست بهتر است زنش به این گفته او اطمینان کند و در شرایط آرام قرار بگیرد.
زنها را درک کــنید
نیاز به درک شدن برای زنها
وقتی مرد، زمان کافی برای درک کردن احساسات و نیازهای همسرش صرف نمیکند زن به سادگی سردرگم میشود و امکان اینکه واکنشی شدید و بیتناسب نشان دهد افزایش مییابد.
وقتی زنی احساسات خود را با شوهرش در میان میگذارد اگر شوهر به حالت انفعالی به صحبتهای او گوش فرا دهد و امیدوار باقی بماند که به زودی حرفهای زنش تمام خواهد شد روی او اثر میگذارد و بر ابهامات یا ناراحتیهایش میافزاید.
وقتی زنها تصمیم میگیرند مانند مردها رفتار کنند و به منطق بیش از احساسات خود بها بدهند گیج و سردرگم میشوند به خصوص اگر قرار باشد زیر فشاری برای تصمیمگیری باشند. معمولا وقتی زنی سردرگم است، میخواهد تصمیمی بگیرد در این زمان او بیش از هر چیز به آرامش نیاز دارد وباید آرام بگیرد و احساساتش را مرور کند. در این زمان است که میتواند به راحتی تصمیم بگیرد. وقتی مردی برای درک کردن زنش به حرفهای او گوش میدهد خود به خود متعادلتر میشود و زن زمانی متعادلتر میشود که بتواند حرفها و احساساتش را بازگوید و این تنها زمانی میسر است که مردها بتوانند زبان تکلم زنها را بیاموزند و زنها هم به طریقی سخن بگویند که مردها میل به شنیدن داشته باشند.
یکی از فواید گوشدادن مردها به صحبت همسرانشان این است که آنها احساسات خود را کنار میگذارند و از افکار خود برای درک احساسات زنشان و این که چرا او چنین احساسی دارد استفاده میکنند.
منبع:http://www.funpatogh.com
نقش حساس پدر در تربیت فرزندان
یکی از انسانشناسان مشهور معتقد بود، پدران به لحاظ زیستشناسی یک ضرورتند، ولی از حیث اجتماعی یک عامل ثانوی به شمار میروند. این عقیده براحتی در فرهنگ ما نیز جا باز کرده بود.
در جامعه ما تصویر سنتی پدران نشاندهنده آن است که آنها در مراقبت از کودک هیچ نقشی نداشته اند، هنگام تولد کودک در اتاق انتظار میمانند، تعویض پوشک یا گرم کردن بطری شیر را هرگز به عهده نمیگیرند، پای خود را به مهدکودک نمیگذارند و تربیت فرزند را تقریبا به طور کامل به همسرانشان میسپارند. این پدران افسانهای که به ایفای نقش اختصاصی نانآور خانواده سرگرم بودند، الگویی مقتدر اما دور از دسترس برای فرزندان خود بوده و بندرت شرکای فعالی در تربیت فرزندانشان محسوب میشدند.
پژوهشها نشان میدهد که تاثیر پدر بر فرزند ماندگار است و کودکان براستی به پدر نیاز دارند، اما به یاد داشته باشید وجود هر پدری مفید نیست. زندگی کودکان تحت تاثیر پدرانی که از نظر عاطفی حضور دارند، برای فرزندان خود ارزش قائل میشوند و در ناراحتیها و نگرانیها میتوانند فرزندانشان را آرام کنند بسیار بهتر میشود اما در عوض پدرانی که خشونت میوزند، عیبجو هستند، فرزند خود را تحقیر میکنند یا از نظر عاطفی سرد هستند میتوانند بشدت به فرزند خود آسیب برسانند.
مدتهاست که روانشناسان بر این باورند که دخالت و نقش پدر در بزرگ کردن فرزند بسیار مهم است شواهد روزافزون علمی حاکی از آن است که پدرهای علاقهمند بویژه آنهایی که از نظر عاطفی در دسترس هستند، در خوشبختی فرزندانشان نقش منحصر به فردی را ایفا میکنند.
در واقع پدرها میتوانند به شیوههایی بر فرزندان تاثیر بگذارند که مادرها نمیتوانند بویژه در زمینههای روابط با دوستان و موفقیت تحصیلی هنگامی که پدر از احساسات فرزندانش با خبر است و میکوشد تا به آنها در حل مسائلشان کمک کند، بچهها در مدرسه و ارتباط با دیگران موفقتر هستند. بعکس پدری که نسبت به عواطف فرزندانش خشن، ایرادگیر یا بیاعتناست، میتواند تاثیری بسیار منفی بر آنها بگذارد و احتمال آن که فرزندان چنین پدری در انجام تکالیف درسی ناموفق باشند، با دوستانشان بیشتر دعوا کنند و از سلامت روانی خوبی برخوردار نباشند، بیشتر است. این تاکید بر نزدیکی عاطفی پدر به این معنا نیست که رفتار متقابل مادر با فرزندانش بر آنها تاثیری ندارد. تاثیر مادر بر فرزندانش بسیار مهم است، اما طبق مطالعات تاثیر پدر میتواند بسیار شدیدتر باشد، خواه آن تاثیر مثبت باشد یا منفی. برای نمونه فرزندان در خانوادههایی که پدر غایب است در ارتباط با مدرسه و همسالان گرفتار مسائل و مخاطرات جدیتر هستند. پسرانی که پدر در زندگیشان حضور ندارد، دریافتن تعادل بین قاطعیت مردانه و خویشتنداری دارای مشکل هستند و این در حالی است که کسب این مهارتها با بزرگ شدن پسرها و تلاش بیشتر آنها برای دوستیابی، موفقیت تحصیلی و اهداف شغلی روز به روز مهمتر میشود. همچنین دخترانی هم که پدرانشان در زندگی آنها حضور فعال و موثری دارند، به احتمال بیشتر در بزرگسالی روابط سالمی با همسر خود برقرار میکنند.
بسیاری از پژوهشگران معتقدند که پدرها به طور عمده از طریق بازی بر فرزندانشان تاثیر میگذارند. آنان معمولا بازیهایی را انجام میدهند که با فعالیت بدنی و هیجان بیشتری همراه است. همچنین پدرها بیشتر با صداهای ضربهای توجه نوزاد را جلب میکنند و شلوغبازیهای بیشتری در بازیها انجام میدهند که این نوع روش شلوغ و بینظم پدر در بازی راه مهمی را باز و به کودک کمک میکند تا درباره عواطف بیاموزد. کودکانی بهترین مهارتهای اجتماعی را در خود پرورش میدهند که پدرانشان بر همکنش مثبتی با آنها دارند و اجازه میدهند که کودک خود مسیر بازی را تعیین کند. برخی پدران در نقش راهنمایان عاطفه هستند. آنها عواطف منفی کودک را نادیده نمیگیرند یا با آن مخالفت نمیکنند، بلکه به فرزندانشان نشان میدهند که آنها را درک و سپس آنها را راهنمایی میکنند تا نسبت به احساسات منفی خود واکنش مناسبی نشان دهند.
طبق بررسیها، کودکانی کمترین نمرات و بدترین روابط اجتماعی را دارند که پدرانشان سرد، قدرتطلب، ستیزهجو و مداخلهگر بودند. در یک تحقیق پژوهشگران متوجه شدند پدرانی که طی یک تمرین بازی ویدئویی فرزندانشان را مسخره و تحقیر میکردند و برای اشتباهاتشان آنها را سرزنش میکردند یا کنترل بازی را خود به دست میگرفتند و به کودکان نشان میدادند که بیکفایت هستند، فرزندانشان بیشتر از بقیه دچار مشکل بودند. این بچهها با دوستانشان رفتارهایی ستیزهجویانه داشتند، در مدرسه ناموفقتر از دیگران بودند و مسائلی داشتند که معمولا به بزهکاری و خشونت در آنان منتهی میشد.
به طور کلی در مقایسه با واکنشهای پدر، کیفیت ارتباط با مادر آنقدر در موفقیت یا شکست آینده فرزندان در مدرسه و با دوستانشان سرنوشتساز نیست. شاید بتوان گفت علت این تاثیر شدید پدر برفرزند این است که رابطه پدر فرزند عواطف بسیار قدرتمندی را در کودک بر میانگیزد.
نقش پدر در رشد هویت جنسی فرزندان
محققان مسائل جنسی معتقدند که تاثیر پدر بر رفتار جنسی کودک بیش از تاثیر مادر است، البته در اینجا جنسیت معنایی فراتر از سکس دارد. این مساله نهتنها شامل خصوصیات جسمی و تغییرات کودک در حال رشد است، بلکه احساسات و رفتارهای مرتبط با این خصوصیات فیزیکی را هم شامل میشود. کیفیت رفتار پدرانه با یک فرزند پسر مهمترین عاملی است که دید وی را از مذکر بودن خویش شکل میدهد. در اینجا منظور از مذکر بودن خشونت، سلطهطلبی، جسارت، ناآرامی و پرسروصدا بودن نیست بلکه مذکر بودن به معنای قاطعیت، مثبت بودن، مسوولیتپذیری، منطقی بودن و توانایی ایجاد تغییر در موقعیتهای سخت است که این تواناییهای اساسی فقط بر پایه تربیت صحیح، محبت و توانایی عشق ورزیدن استوار است. پدری که با وجود ویژگیهای مردانه بسیار محبت، تشویق یا تربیتی از خود نشان نمیدهد ممکن است رفتار غیرمردانهای در پسرش ایجاد کند. همچنین تحقیقات نشان میدهد که پدران ممکن است بیش از مادران در رشد هویت جنسی سالم دختران نقش داشته باشند. آنان آگاهانه یا ناآگاهانه رشد جنسی دختر خود را تقویت میکنند اگرچه ممکن است خودشان (پدران) از میزان تاثیری که بر تربیت زنانه دخترانشان میگذارند، آگاه نباشند. یک پدر پرورشدهنده میتواند تاثیر بسیار مهمی بر رشد زنانگی دختر خود داشته باشد به عنوان مثال دخترانی که در خانههایی رشد کردهاند که مادر مسلط و پدر منفعل بوده، در تصمیمگیریها شرکت و نقش تربیتی به عهده نداشته است، در آینده با مردان دچار مشکل میشوند.
پس پدران بکوشید:
برای فرزندانتان حضور عاطفی و فیزیکی داشته باشید
در دوران باستان پدر از طریق جنگیدن و شکار کردن از فرزندانش حمایت میکرد. طی قرنها این نقش به نانآور تبدیل شد. او از طریق کار کردن پول به دست میآورد تا برای حفظ امنیت فرزندانش قسطهای منزل، مخارج خورد و خوراک و شهریه دانشگاه هزینه کند، اما امروز بار دیگر نقش پدر در آستانه تغییر است تا سطح دیگری از حمایت را برای فرزندانش فراهم آورد و در نتیجه این حمایت، فرزندش از نیروهای مخربی مانند دار و دستههای خلافکار، مواد مخدر و هرزگی جنسی حفظ شود. علم به ما میگوید که دیگر همه روشهای سنتی نمیتواند مشکلگشا باشد. امروزه ایمنی فرزندان از قلب پدرانشان بر میخیزد و بر این پایه استوار است که مردها باید علاوه بر حضور فیزیکی در خانه، حضور عاطفی نیز داشته باشند. هر چند پدرانی که گرفتار کار هستند و ساعتهای زیادی را صرف شغل خود میکنند کمتر در فعالیتهای پدری مشارکت دارند. در جریان رشد فرزندانتان باشید
بررسیهای انجام شده درباره مادران شاغل نشان داده که کیفیت رابطه مادر فرزند تاثیر بیشتری بر کودک دارد تا مقدار زمانی را که مادر و فرزند در کنار یکدیگر میگذرانند، منطقی به نظر میرسد که همین وضعیت درخصوص پدران هم صدق میکند.
اگر پدران آگاهانه تلاش نکنند که بخشی از زندگی روزانه فرزندانشان باشند بتدریج از آنان دور خواهند شد و جزئیات ظریف از دیدشان پنهان خواهد مانداگر پدران آگاهانه تلاش نکنند که بخشی از زندگی روزانه فرزندانشان باشند، بتدریج از آنان دور خواهند شد و جزئیات ظریف از دیدشان پنهان خواهد ماند. برای مثال ممکن است پسری، پدر توانایی داشته باشد، اما این پدر در دسترس او نباشد یا کیفیت رابطه پدر و پسر منفی باشد. در اینجاست که توانایی پدر بر رشد فکری پسر تاثیری نخواهد داشت.
در حقیقت با انجام کارهای سنتی به اصطلاح زنانه (مانند غذا دادن به کودک) است که مردان به عنوان عضوی منسجم و ضروری برای خانواده به شمار میآیند. پدرها باید به این مهم توجه داشته باشند که زندگی خانوادگی فقط برآورده کردن نیازهای مادی خانواده نیست، بلکه حضور هر روز و برآورده ساختن نیازهای عاطفی و جسمانی به طور همزمان در تربیت فرزند نقش بسزایی دارد. درحالیکه کودکان بزرگ میشوند و در فعالیتهای بیشتری در خارج از خانه شرکت میکنند، شاید برای پدرها دشوار شود که فرصتی را بیابند تا با فرزندانشان تنها باشند، به پدران توصیه میشود به گونهای برنامهریزی کنند که بتوانند با فرزند خود اوقاتی را به تنهایی بگذرانند.
شاید این فرصت هفتهای یکبار به دست بیاید، یا همان مدت زمانی باشد که شما فرزندتان را با خود به کلاس میبرید. به هر حال گفتگویی دونفره با فرزند در هر سنی بسیار با ارزش است.
ضربالمثلی میگوید: «برای بزرگ کردن یک بچه به یک قوم نیاز است.» پس بکوشید با آدمهایی که در زندگی روزانه فرزندتان نقش دارند، آشنا شوید از جمله دوستان و والدین دوستان او. در خانهتان را روی همکلاسیهای فرزندتان بگشایید، داوطلب رساندن فرزندتان به مهمانیها و زمین ورزش آنان شوید. به علاقهمندیها و نگرانیهایشان گوش کنید و با آنها هماهنگ شوید. سرانجام اینکه درک کنید هر زمان در کنار خانوادهتان هستید، بارها و بارها فرصت دارید که با فرزندتان ارتباط برقرار کنید یا از آنها فاصله بگیرید و در اینجا شمایید که انتخابکننده هستید.
تعادل میان زندگی شغلی و زندگی خانوادگی
برای بسیاری از مردان، یافتن وقت و انرژی کافی برای فرزندان به این معناست که کمتر در اختیار شغلشان باشند، چرا که برای اغلب پدران شاید دشوار و ناممکن باشد که با ساعات زیاد کاری در هر هفته و فشارهای شدید شغلی، از لحاظ عاطفی و جسمی در کنار فرزندان نیز باشند. در واقع حل این تضاد برای مرد که هویت اصلی او نانآور بودن خانواده است، کار سادهای نیست.
مردان چنین تربیت شدهاند که باور کنند سختکوشی و ساعتهای طولانی کارکردن نشانه تعهد به خانواده است، اما اکنون مردان باید بدانندکه اگر تغییر نکنند، باید خطر دور افتادن از همسر و فرزندان را یعنی همان افرادی که به خاطرشان کار معنا پیدا میکند را بپذیرند و گاهی لازم میشود که آنان دستاوردهای مالی و شغلی خود را فدا کنند تا به تعادل بهتری بین کار و زندگی خانوادگی برسند.
به طور کلی، سالمترین محیط خانوادگی محیطی است که در آن پدر به عنوان فردی قوی، پرورشدهنده و مردانه نسبت به فرزندان و مادر آنها عمل کند، مادر نیز به عنوان زنی با طبیعت زنانه نسبت به فرزند و پدر خانواده رفتار کند. این هدفی است که آرزو میکنم، پدران برای تحقق آن در خانههایشان کوشش کنند.
منبع:www.jamejamonline.ir
پله پله تا ملاقات با پدر
پدرها جزء بسیار مهمیاز زندگی بچهها هستند و باید باشند. مطلبی که میخوانید درباره نقش و تیپ پدرها در خانه است چرا که آنها قبل از هر چیز باید شخصیت قابل احترامی برای بچهها در خانه باشند تا بچهها آنها را باور کنند...
نکتههایی که در ادامه میآید به شما نشان میدهد چگونه پدری خوب و قابل احترام باشید:
پله اول: شاهد عشق
اجازه بدهید بچهها شاهد عشق، دوستی و احترام بین شما و مادرشان باشند. این موضوع به بچهها یاد میدهد: عشق باید در خانه وجود داشته باشد و آنها را آماده میکند تا در زندگی آیندهشان روابط عاشقانه و دوستانه را در بین اعضای خانواده با اظهار محبت به وجود بیاورند.
پله دوم: رهبر خوب
یک رهبر خوب در خانه باشید، چگونه؟ با انجام دادن وظایف خانوادگی و کارهای مربوط به خانه داری!
پله سوم: وقت اختصاصی
تلاش کنید هر هفته زمانی را به صحبت کردن با بچهها اختصاص بدهید. با این روش هم شما از احوال بچههایتان با خبر میشوید و هم بچهها از وضعیت شما!
پله چهارم: دوست باشید و نباشید
حتما با خواندن این جمله تعجب میکنید اما با بچههایتان مثل یک دوست نباشید. البته شما با آنها دوست هستید اما در آخر شما والدین آنها هستید و بچهها به یک منبع و الگوی عملی اخلاق و رفتار احتیاج دارند و در عین حالی که نباید یک پز خیالی برایشان بگیرید و آنها را از خودتان دور کنید نباید وجه پدر بودن را با نزدیکی بیش از حد از دست بدهید.
پله پنجم: گریه پسرانه
اجازه بدهید پسرتان وقتی دلیل قانعکنندهای دارد گریه کند و به عنوان یک پدر به او نگویید: «مرد گریه نمیکند» با این روش به او یاد میدهید هم احساساتی باشد و هم احساساتش را به موقع بروز دهد.
پله ششم: احترام پسر به دختر
به پسرانتان یاد بدهید به دخترها احترام بگذارند چون یک روز آنها مثل شما خانواده تشکیل میدهند، همسری دارند و شاید هم دختری داشته باشند!
پله هفتم: قابل اعتماد
«اگر همه آدمهای روی کره زمین قابل اعتماد نباشند، تو باید آدم قابل اعتماد و رو راستی باشی» این درسی است که شما باید به عنوان یک پدر به طور عملی به بچههایتان بدهید.
پله هشتم: مثبت باشید
سعی کنید ظاهری قابل احترام و خوشپوش داشته باشید تا بچهها در درون خود از این حالت شما احساس غرور کنند.
پله نهم: گوش کن
به حرف بچهها به صورت فعال گوش کنید و وقتی با شما حرف میزنند تمام حواستان را به آنها بدهید تا بتوانید پیشنهادهای موثر بدهید و در شرایط سخت با آنها همدردی کنید.
پله دهم: دست بزن!
وقتی بچهها کار درستی انجام میدهند آنها را تشویق کنید و این عمل را با همان سرعتی انجام بدهید که اگر کار نادرستی انجام بدهند مورد سرزنش قرار میگیرند.
پله یازدهم: با دیگران مثل خودت باش
به بچههایتان یاد بدهید شهروند با اخلاقی باشند و همانطور با دیگران رفتار کنند که دوست دارند دیگران با آنها رفتار کنند. وظایفشان را که در مقابل دیگران دارند به خوبی انجام بدهند و وظیفه خودشان را به دوش دیگران نیندازند.
پله دوازدهم:
غرور: نه، اعتماد به نفس: آری
به بچهها یاد بدهید مغرور نباشند اما با اعتماد به نفس به سوی هدفهایشان بروند و حتما گوشزد کنید همان چیزی که به محیط اطرافشان میدهند به سوی خودشان برمیگردانند و همان جمله معروف که: با همان دست که میدهی با همان هم پس میگیری.
پله سیزدهم: احترام به بزرگتر
به عنوان یک پدر اگر به بزرگترها احترام بگذارید، فردا هم بچهها به شما احترام میگذارند اگر آن احترام را میخواهید این احترام را به جا بیاورید.
منبع:www.salamatiran.com /س
پدران و افسردگی بعد از زایمان
یکی دو ماه بعد از تولد نوزاد، زندیگ طبیعی همه اعضای خانواده دستخوش تغییر می شود. برنامه های روزمره به هم می ریزد و دیگر مثل روزهای قبل از ورود این کوچولو همه چیز خوب و مرتب پیش نمی رود؛ البته نه صرفا به خاطر تولد او، بکله بیشتر به خاطر تغییرات روانی و جسمی که مادر یا به عبارتی مدیر خانه به آن دچار می شود. مادر به علت اینکه رکن و گرداننده امور خانه است، نقش به سزایی در آرامش و نظم و ترتیب خانه دارد. افسردگی مادر پس از زایمان تا یکی دو ماه و حتی گاهی تا چند ماه، آرامش را تا حدودی از اعضای خانواده سلب می کند. بی حوصلگی او و گاهی نداشتن تجربه قبلی در امر مراقبت از نوزاد و ناتوانی در تشخیص علت گریه نوزاد مزید بر علت شده و باعث می شود افسردگی مادر و گریه های نوزاد روی هم اثرات تشدید کننده بکذارند. اما همه چیز به افسردگی مادر ختم نمی شود و به قول معروف نباید همه کاسه ها را سر مادر خانواده شکست. پد ر هم نقش دارد!
تحقیقات نشان می دهد که عوامل زیادی در کنار ناراحتی روحی مادر در بروز گریه های نوزاد موثر است که نباید از آن ها غافل شد. تا حالا تصور می شد که فقط افسردگی مادر و مشکلات دوران بارداری است که روی تکامل کودک و مسایل مربوط بهاین دوران نقش دارد اما محققان به تازگی دریافته اند که افسردگی پدرانو شرایط روحیو عاطفی آنها و غمگین بودن آنها هم می تواند از عوامل تاثیر گذار دیگر روی نوزاد و از علل گریه زیاد نوزاد باشد.
پدر هم نقش دارد
گریه نوزاد و دردهای کولیکی او می تواند به دلیل وضعیت روحی پدر هم باشد. بر اساس تحقیقات دانشمندان هلندی، افسردگی مادران پس از زایمان باعث عدم مراقبت صحیح از نوزاد و ناآگاهی از نیازهای او شده و با گریه های طولانی و زیاد و حتی دردهای کولیکی نوزادان که از مشکلات شایع آنها است، ارتباط دارد. این افسردگی باعث عدم تشخیص به موقع و رفع نیاز شده و روی سیر تکاملی و رشد نوزاد اثرات بدی می گذارد اما اهمیت عوامل پدری و احساس او را نباید نادیده گرفت. در کنار شرایط روحی مادر وضعیت رواین پدردر طول بارداری همسرش نیز در گریه های بعدی نوزاد آنها نقش مهمی دارد. محققان برای درک بهتر ارتباط بین گریه زیاد نوزاد و افسردگی پدر نشانه های افسردگی را روی 4 هزار و چهارصد نوزاد تا دو ماهگی بررسی کردند.
گریه زیاد به صورت گریه بیش از سه ساعت در روز و بیش از سه روز در هفته تعریف شده بود. بر اساس این تحقیقات احتمال افسردگی پدران در نوزادانی که زیاد گریه می کردند 30 درصد بیشتر از سایر پدرانی بود که در دوران بارداری همسرشان شرایط روحی خوبی داشتنتد. به گفته محققان، شرایط شغلی و استرس های اقتصادی به طور غیر مسقتیم و عوامل ژنتیکی مربوط به یک پدر افسرده از عوامل گریه های زیاد نوزادان است.
در واقع یک پدر مبتلا به افسردگی دو بار بیشتر احتمال دارد تا صاحب نوزادی شود که بیش از حد گریه می کند. بنابراین تشخیص افسردگی پدر قبل از بارداری همسرش یا حتی در دوران بارداری و درمان آن، در کاهش گریه نوزاد بسیار مفید و موثر است.اگر شما به عنوان یک مرد متاهل قرار است به تا چند ماه دیگر صاحب فرزندی شوید یا هنوز تصمیم به بچه دار شدن نداریداما قصد دارید تا یکی دو سال آینده بچه دار شوید و علایم افسردگی و بی حوصلگی را در خود مشاهده می کنید یا حتی بی احتیاط رانندگی می کنید، همیشه عصبی هستید و از همه چیز شاکی هستید و در محیط کارتان با همکارانتان رابطه خوبی ندارید. بدانید که افسردگی در کمین شما است.
پشت افسردگی مردانه
مردان و زنان علائم افسردگی متفاوتی را بروز می دهند. افسردگی مردان نا مشخص تر از افسردگی زنان است. علل این موضوع هم بی میلی برای بحث در مورد علائم افسردگی است. به عنوان یک مرد، شاید برای صحبت کردن راجع به هعلائم خود با خانواده و دوستان خودتان رواست. نباشید، به ویژه بیان احساسات خود. مرد افسرده بیماری روانی خود را تهدیدی برای مردانگی خود می داند. مثل خیلی از مردان دیگر، شاید به استقلال، مناعت طبع و وارستگی خود تاکید داشته باشید. شاید بیان احساسات مربوط به افسردگیخود را جدا از حالات مردانه خود بدانید و تمایلی برای بروز آنها نداشته باشید در صورتی که با بیان آنها می توانید افسردگی را سرکوب کنید. گاهی اوقات، با وجود اینکه افسردگی مردان مشخص می شود اما با درمان خود مخالفت می کنند. شای نگران خراب شدن وجه خود در محل کار خود می باشند یا فکر می کنند دیگر خانواده و دوستان به آنها احترام نمی گذارند.
علایم افسردگی مردان
علت تفاوت افسردگی زنان و مردان می تواند هورمون ها، مواد شیمیایی مغز یا روش های غلبه بر آن باشد. علائم و نشان افسردگی مردان شامل موارد زیر می باشند: رفتار خشن و ناسزا آمیز، خشم نامناسب، رفتار گریز آمیز، درگیی در ورزش و کار، رفتار مخاطره آمیز از قبیل رانندگی بی ملاحظه، رابطه جنسی نا مشروع، مصرف بیش از حد الکل و مواد مخدر، خطور افکار خودکشی به ذهن. تمام اینها می توانند شناسایی افسردگی مردان را سخت تر کنند و حتی ممکن است منجر به تشخیص نادرست شوند.